کد :1100116

سوال:

من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم و چند سال است که روزهای تاسوعا و عاشورا پای منبر شما هستم. اما گناه کوچک و بزرگ زیاد دارم. نمی‌گویم پاکم ولی یک خواسته از خدا دارم چند ماه است که درگیر آنم ولی جواب نمی‌گیرم. نماز شب خواندم. نماز غفیله را هر شب می‌خوانم . دیگر دارم ناامید می‌شوم . چهارده معصوم را هم واسطه کرده‌ام ولی جواب نمی‌گیرم. من که صبر ایوب ندارم. تازه پدر و مادر هم اگر با اصرار چیزی از آن‌ها بخواهیم بعد از یک مدت می‌دهند. چرا خدا نمی‌دهد؟

 

 

جواب:

در پاسخ به سوال شما روایتی را از رسول خدا تقدیم کنم که پیامبر می‌فرماید «ما مِن دعاء الا و قد یستجیب»منبع یافت نشد اصلا دعایی نیست مگر اینکه به دنبال آن دعا اجابت قرار گرفته است. همان که شاعر می‌گوید زیر هر یارب تو لبیک ماست. خدا هم می‌فرماید «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[1] من را بخوانید شما را استجابت می‌کنم. این سوال اینجا پیش می‌آید که چرا هر چه من درخواست می‌کنم جوابی دریافت نمی‌کنم و آثار دعا را در زندگی نمی‌بینم. فرمودید نماز شب می‌خونید چهله گرفتید زیارت عاشورا می‌خوانید، اما نتیجه‌ای برای شما حاصل نشده است. من می‌خواهم به شما عرض کنم دعایتان را در یکی از این سه جا پیدا کنید، ببینید شما در کدام یک از این سه مورد قرار دارید. اکثریت مردم در دعاهایی که می‌کنند با یک گناهانی که در کوله‌بار اعمالشان است می‌آیند درِ خانه‌ی خدا، این را پیامبر می‌فرماید. طرف گناهان زیادی کرده و حالا نیمه شب هم بلند می‌شود نماز شب می‌خواند، ماه رجب است توسل دعا ذکر، در خانه‌ی 14 معصوم می‌رود، اما در کارنامه‌ی او یک بدهی‌هایی بابت گناه وجود دارد. دعاها نسبت به این افراد «کفَّارة لذنوبه»[2] لذا وقتی این گناهان را پاک می‌کند دیگر چیزی باقی نمی‌ماند که دریافت کند. من مثالی عرض کنم. یک وقتی به من می‌گوید شما برای من کار کن و من به ازای آن روزی فلان قدر می‌پردازم، ضمن اینکه من به آن فرد بدهی‌هایی هم داشتم. حالا مدتی برای آن فرد کار کردم می‌گویم آقا تسویه حساب کن و حق این مدتی که برای شما کار کردم را بپرداز. این فردی که برایش کار کردم دفترش را می‌آورد می‌گوید شما از قبل اینقدر به من بدهکار بودید، بابت این روزها اینقدر طلبکار شدید، من طلب شما را از بدهی‌هایتان کسر کردم هنوز یک مقداری بدهی دارید. ما حق شما را دادیم بابت آن پول‌هایی که از قبل داده بودیم، این طلبکار نمی‌تواند بگوید حقم را ندادید، من کار کردم مزدم را ندادند، می‌گویند بابا تو بدهی داشتی بدهی‌های تو را تسویه کردند، بابت بدهی‌های قبلت کسر شد آنچه که دریافت گردید. عمده‌ی مردم این‌جور هستند، یعنی با گناه و کوله‌باری از گناه درِ خانه‌ی خدا می‌روند و بعد دعا می‌کنند و بعد این دعاها می‌شود «کفارة لذنوبه»[3] این بخش عمده‌ی مردم.

گروه دوم گروهی هستند که این‌‌ها مصلحتشان نیست دعا به اجابت برسد. ‌یعنی چیزهایی را دارند می‌خواهند از خداوند که خدا می‌داند اگر این را به او بدهند فردای زندگی سبب آسیب زدن به خود او خواهد شد. قرآن می‌فرماید «وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ»[4] ‌یک چیزهایی را شما دوست می‌دارید ولی برای شما شر است، یک چیزهایی را نمی‌پسندید برای شما خیر است، خدا می‌داند آنچه شما نمی‌دانید. ما نمی‌دانیم، ما از یک دقیقه‌‌ی زندگی خودمان بی‌خبریم. یک وقتی من از خدا ثروت می‌خواهم، این ثروت اگر آمد می‌شوم قارون، قارون بهترین قاری تورات بود در بنی‌اسرائیل، پسرخاله‌ی حضرت موسی بود، اما تهی‌دست و فقیر بود، وقتی ثروتمند شد این ثروت عوضش کرد و در برابر حضرت موسی ایستاد و تا پای ترور شخصیتی و آبرویی حضرت موسی هم ایستاد. بالاخره گاهی اوقات می‌بینید ظرفیت نیست. من از خدا ظرفیت می‌خواهم وقتی این مقام آمد عوض می‌شوم. عبدالملک مروان را می‌گویند تا وقتی خلافت به او برسد به او می‌گفتند حمامة المسجد، کبوتر مسجد و هر کسی می‌خواست او را ببیند می‌رفت در مسجد جامع اموی او را می‌دید. کسی آمد سراغ عبدالملک گفت عبدالملک پدرت فوت شد و تو خلیفه شد، می‌گویند قرآن را گذاشت کنار و گفت هذا فراقٌ بینی و بینک، روز جدایی من و تو فرا رسید. ما نمی‌دانیم مصلحت ما چیست، ما از خدا داریم تقاضا می‌کنیم، ما چهارده معصوم را داریم واسطه قرار می‌دهیم، چهارده معصوم به اذن الهی از مصلحت شما تا قیام قیامت تا آخرت مطلع هستند به امر خدا. از آنها می‌خواهید.

من یک مثال دیگری عرض کنم، گاهی این اوقات بچه‌‌های کوچک شش هفت ساله از پدر و مادرهایشان یک چیزهایی تقاضا می‌کنند که پدر و مادر با تجربه و علم خودش می‌داند این تقاضای این بچه به ضرر اوست، هر چه این بچه پافشاری می‌کند به او نمی‌دهند، اشک می‌ریزد بهش نمی‌دهند، پدر می‌گوید من حاضرم بیش  از آنچه که این در اینمورد می‌خواهد بهش بدهم ولی در این زمینه بهش ندهم چون صلاحش نیست، چون اگر در این زمینه بهش داده شد آسیب می‌بیند، بچه دارد گریه می‌کند و پفک می‌خواهد و اشک می‌ریزد، پدر نمی‌خرد، می‌گویند مگر پفک چند است؟ پدر می‌گوید اگر این را برای بچه گرفتم سلامتی‌اش آسیب می‌بیند، این بچه بیمار است، این پفک بیماری‌اش را تشدید می‌کند، اشک او را تحمل می‌کنم ولی بیماری او را نمی‌توانم ببینم. حالا این یک محبت پدر و مادر به فرزندش است، عزیزان شما اگر محبت خدا را به خودتان اگر می‌خواهید احساس کنید روی کاغذ بنویسید محبت خودم به خودم و محبت خودم به پدر و مادر و فرزندانم  ضرب در بی‌نهایت مساوی است با محبت خداوند. ما کی بچه‌هایمان و خودمان را و دیگران را به اندازه‌ی خدا دوست می‌داریم! خدا به حضرت آدم فرمود «علیک بالدعا و علیَّ بالاجابة» تو دعا کن و من اجابت می‌کنم. تو دعا کن و من اجابت می‌کنم، اما اجابت کجاست؟ یا گناهتان را دارند پاک می‌کنند اجابت است، یا ذخیره آخرت برایتان می‌شود که اجابت است. و داریم که وقتی انسان‌ها وارد محشر می‌شوند و ملاحظه می‌کنند که بابت دعاهایی که در دنیا کردند و مصلحت این‌ها نبود که به اجابت برسد، خدا چقدر به این‌ها مقام عنایت می‌کنند، این دعا را آنجا می‌کنند و این خواسته را مردم در قیامت می‌کنند که ای کاش در دنیا هر چه از خدا طلب کرده بودیم خدا به ما نمی‌داد و در آخرت دریافت می‌کردیم. این گروه دوم.

گروه سوم در دعاها کسانی هستند که مصلحتشان است دعایشان به اجابت برسد، این‌ها ظرفیتش را دارند یا مصلحتشان است که به آن برسند و دعای آنها مستجاب می‌شود. لذا از دعا کردن ناامید نشوید، شما دعا کنید پشت هر دعایی اجابت نهفته است.

 

[1] غافر آیه60

[2] بحارالانوار ج60 ص160

[3] بحارالانوار ج60 ص160

[4] بقره آیه216

دانلود

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه