بعدازظهر عاشوراست. سیدالشهداء را هم به شهادت رسانده‌اند... این خانم، اول زائرِ امام حسین است. هیچ کس در زیارت امام حسین بر حضرت زینب سبقت نگرفت. آمد کنار قتلگاه. آثار جرم و جنایت‌ها را کنار زد. زینب آمده با این بده روبه‌رو بشود. بدنی عریان. سر در این بدن نیست. صدها جراحت به این بدن وارد شده. حضرت سکینه همراهِ عمه‌اش زینب بود. حضرت سکینه حتی پدر را نشناخت. حضرت زینب فرمود: هذا نَعشُ أبيكِ الحُسَين عليه السلام (مصباح الحرمین/ ص ۳۸۰) این بدن پدرت حسین است. ببینید این خانم چه کار کرد؟ دست برد زیرِ این بدن، و بدن را بلند کرد. یک مقدار این بدن را از سطح زمین بلند کرد و سر به آسمان بلند نمود: « اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُرْبَانَ» خدایا این قربانی را از ما بپذیر.

زمانی که حضرت زینب از شام برگشت مدینه، عبدالله بن جعفر گفت خانم، من یک چیزهایی از عاشورا و کربلا شنیده‌ام، می‌خواهم از خودتان بشنوم. زینب سلام الله علیها از کربلا نگفت. از آن همه مصیبت حرف نزد. فقط به عبدالله بن جعفر گفت برای من سخت آمد در مجلس یزید، ما را جلوی نامحرمان حاضر کردند.

استادحدائق روز چهارشنبه 12 بهمن ماه 1401 در مسجدالرسول(ص) شیراز در ادامه مباحث «درس هایی از قرآن» به مبحث تواصی پرداختند.

طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه