یک وقت یکی از علماء میگفت در مسجد، منبر بودیم. یک آقایی آمد و گفت یک حدیثی از شما شنیدم، زندگیم را نجات داد. ببینید این زندگی آسیب دیده که دارد نابود میشود، با یک روایت نجات پیدا میکند.
گفت: مدتها بود کانون زندگی ما پرتشنّج شده بود. خانواده، سفرهی غذا که پهن میکرد، شروع میکرد به نق زدن و ناسزاگویی. اصلاً دعوا سَرِ سفره شروع میشد: من شانس نداشتم، من اقبال نداشتم، خدا از مسبّبش نگذرد، آن کسی که ما را بدبخت کرد، گرفتار تو شدیم.
ادامه مطلب...
رمز عظمت و بزرگی و جاودانگی این سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، اخلاصِ این شهید بود که صفات دیگر، برگرفته از همین صفت بوده.