یک روز، رسولالله داشتند در کوچههای مدینه رد میشدند، دیدند یک عدهای، دورِ یک آدم جمعاند و دارند میخندند. این آدم هم داشت شکلک درمیآورد و یک کارهای ناموزونی میکرد و همه هم میخندیدند.
رسولالله فرمود: ما هذا؟ این چیست؟ پیامبر که میداند، اما میخواهد درس بدهد به مردم!
استاد حدائق روز دوشنبه 7 تیر1400 در مسجدالنبی(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث سبک زندگی مهدوی پرداختند.
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیّدنا و نبیّنا حبیب إله العالمین اباالقاسم المصطفی محمد و علی أهل بیته الطّیبین الطاهرین لا سیّما بقیةالله المنتظر حجة ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی له الفرج.
قال مولانا المهدی «وَ عَلَى مَوْتَاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ».
آقای بهلول میگفت: من وقتی رفتم نجف، در زمان آن فتنهی رضاخانی در کشف حجاب، مرجعیت عامه، دستِ آیتاللهالعظمی آقای سید ابوالحسن اصفهانی بود. خدمت مرحوم سید رسیدم و گفتم: من از ایران آمدهام.
معروف است که میگویند به مادر شیخ مرتضی انصاری گفتند: فرزند شد فقیهِ جهانِ اسلام. این مادر گفت: من انتظار داشتم به من بگویید فرزندت شده، امام جعفرِ صادق! فقیهِ جهانِ اسلام! من بیش از این انتظار داشتم.
به ایشان گفتند: خیلی شما همّتت عالی است، انتظارت بالاست! گفت: کاری که برای این بچه کردم همین است. گفتند: چه کار کردی؟ (کدام مادر اینگونه عمل کرد و نتیجه نگرفت؟)