برادر امیرالمؤمنین، عقیل، در علم انصاب، استاد بود: نصابة العرب. آقا امیرالمؤمنین عقیل را خواستند و به عقیل گفتند یک خانمی را از یک خاندانِ شجاعِ با ایمان، برای من برگزین.

این قیدِ «شجاعت» را، عقیل برایش سؤال شد و گفت: آقا چرا «شجاع» حضرت فرمودند من می‌خواهم. انسان شجاعی از او پا بگیرد. گفت: این رجلِ شجاع را برای چه می‌خواهی؟ آقا فرمودند: می‌خواهم ذخیره‌ی حسینم بشود برای عاشورایی.

امام صادق می‌فرماید «مَن حقَّر مومناً لقلَّةِ مالِه»[1] اگر کسی مومنی را تحقیر کرد بخاطر کمی ثروت و مالش «حقَّره الله» خدا تحقیرش می‌کند. حالا چون پول داری و چون خانه‌ات یک جای بهتری است و این بیچاره خانه‌اش یک جای ضعیفتری است، ماشین شما یک ماشین دیگر است، ماشین او یک ماشین دیگر است، تحقیر نکنید. امام صادق می‌فرماید این حالت تحقیر برای کسی که تحقیر کرده پیوسته می‌ماند نزد خدا تا اینکه این طرف برود نزد او و فروتنی کند و عذرخواهی کند برگردد. آثار می‌ماند! این‌ها یک اثر وضعی است که من می‌گویم نمی‌دانم بی‌توفیقی من بی‌معنویتی من از کجا سرچشمه گرفته! ریشه را باید پیدا کرد.

دکتر کارِل از روانشناس‌های بزرگ غربی است، می‌گوید من مریض‌های روانی زیادی دیدم، با اینکه یک صاحب‌نظر مسیحی است، می‌گوید ندیدم کسی از نظر روحی دچار افسردگی شود و اعتقادات قوی به مبدأ و معاد داشته باشد، یعنی کسی معتقد باشد خدایی هست حقیقتا، این دچار افسردگی نمی‌شود، افسردگی مال جاهایی است که اعتقادات ضعیف است، اعتقادمان به این امکانات دنیایی بیش از اعتقادمان به توانایی خداست، اینجاست که افسردگی می‌آید. لذا انسان‌های صبور دچار افسردگی و دلتنگی نمی‌شوند!

قالَ لُقمانُ الحَكيمُ لاِبنِهِ في وَصِيَّتِهِ : يا بُنَيَّ ، أحُثُّكَ عَلى سِتِّ خِصالٍ ، لَيسَ مِنها خَصلَةٌ الاّ وهِيَ تُقَرِّبُكَ إلى رِضوانِ اللّه ِ عز و جل ، وتُباعِدُكَ مِن سَخَطِهِ :

سال‌ها قبل بود، یک اقای مهندس مدیرعامل یک شرکتی در همین شیراز آمد پیش من، گفت آقای حدائق، من دنبال یک استادِ اخلاق و استاد عرفان می‌گردم که ما را تربیت کند، هزینه‌اش هم هر چه بشود من حاضرم بدهم، وضع مالی‌ام خوب است، شما یک استاد خوب به من معرفی کنید. گفتم چقدر حاضری هزینه کنی و وقت بگذاری؟ گفت من هر چه شد حاضرم. فکر کرد من مادی را می‌گویم، گفت وقت هم می‌گذارم.

طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه