کارمندی آمد پیش من و گفت:‌ آقا، من ۲۵ سال در اداره بوده‌ام و با ماشین بیت‌المال استفاده‌ی شخصی کرده‌ام، تلفن بیت‌المال زنگ زده‌ام، دیر آمده‌ام، زود رفته‌ام. گفتم: باسمه تعالی زیر دِیْن همه‌ی مردمی!
گفت: خیلی سخت شد!

گفتم: بهشت رفتن هم چنان آسان نیست!
گفت: چه کار باید بکنم؟
گفتم: مقلّد چه کسی هستی؟
گفت: آیت الله العظمی مکارم.
گفتم:‌ الآن جلوی خودت به آیت الله العظمی مکارم زنگ می‌زنم.
حرفِ پانزده سال قبل است. گوشی را برداشتم. شب بود خدمت ایشان در قم زنگ زدم. گوشی را برداشتند. گفتم: یک کارمندی این‌جا نشسته و می‌گوید که ۲۵ سال در تشکیلات دولتی بوده‌ام و کم‌کاری کرده‌ام و گاهی اوقات اموال بیت‌المال هم کم و زیاد کرده‌ایم، الآن چه کار کنم؟
ایشان فرمودند که:‌ به او بگویید محاسبه کن به قیمت. به قیمتِ امروز. چون تو غاصبی. وقتی بخواهد تسویه حساب کند و مقصّر، باید قیمت یوم‌الأداء را بدهد نه یوم‌التلف را. قیمت امروز!
گفتند به قیمت امروز برآورد بکنید. اگر می‌تواند، به صندوق دولت برگرداند و اگر نمی‌تواند، به عنوان مجهول‌المالک به فقراء بدهد.
اخذ مال مِن غیرحِلّ است! پولش را گرفته‌ام و کارش را نکرده‌ام! کم‌کاری کرده‌ام!
باز خدا کند آدم تا وقتی که زنده است به فکر بیفتد.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه