یکی از اساتید حوزه می‌گفت: خدمت علامه طباطبایی نشسته بودیم، شخصی آمد به علامه گفت: آقا، در یک مجلسی بودیم، فلان آقا پشت سر شما گفت: علامه طباطبایی چیزی بارش نیست.

 

خدا شاهد است این حرف را به ما بزنند خیلی بدمان می‌آید و می‌گوییم: برو بگو هفت جدّ و آباءت چیزی بارش نیست، ما خیلی چیز بارمان هست.

به علامه! این فیلسوف! مفسّر، فقیه! عالم اخلاقی که همه چیز بارش هست.

آن آقا، آدم کم‌ظرفیتی بود، جلوی شاگردها این حرف را زد. اینقدر علامه خندید، که هیچ‌گاه کسی علامه‌ی طباطبایی را اینقدر خوشحال ندیده بود. مدتی علامه می‌خندید. گفت: اگر کسی چیزی بارش هست و به او بگویند چیزی بارَت نیست، واقعاً هم خنده دارد. به یک آدم بافضیلتی بگویند: بی‌فضیلت، خنده ندارد؟ به یک مؤمن نمازخوانی بگویند: تارک‌الصلوة، خنده ندارد؟ ما که نباید بدمان بیاید. گفت: ما هیچ‌گاه علامه را مثل آن لحظه، خوشحال ندیده بودیم. آقا امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: تعصّب و لجاجت بیهوده که ثمره‌ی تقلید کورکورانه است، نتیجه‌اش این است که آتش کینه‌ها را برافروخته می‌کند، دل‌ها را پر از کینه می‌کند و نزاع و جنگ را به وجود می‌آورد.

 

دانلود

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه