چاپ

حدود 20 سال قبل، شخصی بود که از میلیاردرهای شیراز محسوب می‌شد. بنده با آیت‌الله والد به منزل آن مرحوم رفتیم. مریض بود و در بستر بود. تنهایِ تنها در خانه بود. تشک بصورت کثیف که لکه‌های چای روی آن ریخته بود، خرده‌های نان کنار بسترش و زیر تختش بود. وضع عجیبی داشت که با واکر به سرویس بهداشتی می‌رفت.

 

با حاج آقا، کنار تخت او نشستیم. حاج آقا به او گفتند: آقای حاجی! پرستارت کجاست که به تو رسیدگی کند؟

گفت: حاج آقا پرستار من خیلی خوش‌اشتها بود و زیاد می‌خورد (این مرد زمانی که فوت کرد، 33 پلاک خانه در شیراز داشت). حاج آقا گفتند: یعنی چه، که خیلی می‌خورد؟ آن مرحوم گفت: این بی‌انصاف زمانی که می‌خواست برای ما که دو نفر بودیم غذا درست کند، به اندازه 5 نفر (یعنی خیلی زیاد) غذا درست می‌کرد. حاج آقا گفتند: می‌خورد یا می‌بُرد؟ گفت: نَه، می‌خورد. حاج آقا گفتند: حالا بعضی‌ها گنجایش معده‌شان بیش‌تر است و بیش‌تر غذا می‌خورند و بعضی هم کمتر، مگر بد است که کسی پایِ سفره‌ی تو سیر بشود؟

گفت: نه حاج آقا! اسراف است و این وضع را نتوانستم تحمل کنم و بیرونش کردم و الآن هم به همین وضع قانع هستم.

و با همان وضع هم مرد.

چرا بعضی اینگونه هستند؟ به خودشان هم رحم نمی‌کنند! به جای این‌که پول در اختیار آن‌ها باشد، آن‌ها در اختیار پول هستند. به جای این‌که دنیا خادمشان باشد، خودشان خادم دنیا هستند. خداوند همه‌ی هستی را برای بشر آفریده، اما ما حاضر نیستیم پول خرج کنیم که آسایش برایمان رقم بخورد.

می‌دانید چرا؟ چون امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید: بخاطر این‌که به کمِ دنیا نساخت. مَنْ أکثَرَ ذَکَرَ الْمَوْتَ رَضِىَ مِنَ الدُّنْیا بِالْیَسیرِ؛ اگر می‌خواهید به کمِ دنیا بسازید، مردن را فراموش نکنید.

فراموش نکنید که بالأخره اگر شانس بیاوریم، یک دست کفنی هم بیش‌تر نمی‌شود همراهِ خود برد.

این مُلک که می‌بینی گاه از تو و گاه از من

جاوید نخواهد ماند خواه از تو و خواه از من