استاد حدائق روز یکشنبه 18 آذرماه 1403 در حرم مطهر امام حسین(ع) به بیان این مبحث که از نعمت های الهی چگونه استفاده کنیم پرداختند.
بسمالله الرحمن الرحيم
الحمدلله خداوند را سپاسگزار هستيم که توفيق زيارت بارگاه ملکوتی حضرت اباعبدالله الحسين را نصيب زائر محترم، جمع حاضر در مجلس، خصوصاً در اين مجلسی که از طرف بعثه مقام معظم رهبری هر صبح منعقد و برپاست شرف حضور يافتيم، روز گذشته آيهای را از سوره مبارکه حج آيه چهل و يک محضر عزيزان حاضر در مجلس عرض شد، و عرض شد که اين آيه از آيات مهدودی در قرآن و از آيات ولايت در قرآن هم هست، که در روايات ائمه معصومين میفرمايند مصداق اتم اين آيه ما اهلالبيت هستيم، قرآن میفرمايد نشانه بندگان موفق ما که عرض کردم اگر بخواهيم به خودمان نمره بدهيم، ببينيم به اين نسبت دريافتیهايمان از خداوند، در اين چهار مطلبی که خدا نام میبرد چقدر پرداختی داشتيم برای خدا چه کرديم؟ گرچه خداوند نيازی به کمک انسانها ندارد ما محتاج هستيم به اين کارها، آقا اميرالمؤمنين در خطبه حمام طليعه خطبه حمام، به حمام فرمود آقای حمام: «غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ»[1] خدا از اطاعت شما مستغنی است بینياز است، نماز خواندی به خودت خدمت کردی، نخواندی به خودت ضرر کردی:
گر جمله کائنات کافر گردند، بر دامن کبريائش ننشيند گرد
ما محتاج هستيم به اين عبادت، به اين اخلاق، به اين رفتار شايسته: «آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ»[2]خداوند مصون است از گناهان و جرائم و خطاهای مردم، تمام هستی بیگانه بشوند خدا همان خداست، همه موحد بشوند خداوند همان خداست، اينجا در اين آيه شريف خداوند اشاره میفرمايد ظهور و بروز شما بايد اين چهارجا باشد يک نکتهای را من اضافه کنم، و دو سه مطلب را ذيل اين آيه يک روايت از فرمايشات امام سجاد سلامالله عليه، تکميل عرايضم: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ»[3] يعنی آقا حواست باشد هرچه داری مال خداست، ما دادهايم مال ماست دست تو است، عمرت مال ماست، آبرويت مال ماست، ثروتات مال است، سواد و علمت مال ماست مغرور نشوی آيتالله هستم، مرجع هستم، من از يک فقيه بزرگ يادی کنم، امروز يکی مراجع بزرگ مرحوم آيتالله العظمی آقای حاج شيخ بهاءالدين محلاتی که با حضرت امام هم خيلی مأنوس بود ايشان شاگرد آيتالله العظمی نائينی و همدرسی و هم مباحثهای فقيه عاليقدر آيتالله العظمی خويي و ميلانی در نجف بود، ايشان در سن هفتاد سالگی که بعد مراجعت کردند به شيراز و شيراز ماندند به و تربيت طلاب و مردم پرداختند، فرمودند در سن هفتاد سالگی يک ظهری آمدم نماز بخوانم، نماز جماعت، روی سجاده ايستادم، يک لحظه رفتم در فکر گفتم هفتاد سال دارد از عمرت میگذرد در نماز دچار فراموش نشدی، گفتند اينکه در ذهنم آمد يک الحمدلله هم گفتم، آقايون نعمت خدا يادتان میآيد بگوييد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين»[4] در حرم امام حسين نشستی حمد کن تا تکرار بشود: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ»[5] سالمی، حمد کن، ذاکری حمد کن، توفيقاتی برايت رقم خورد بگو: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين»[6] تا افزايش بدهند نعمت را گفت ايشان فرموده بود من حمد هم کردم نماز را بستم، فرمودند در تشهد همان نماز تشهد يادم رفت، خدا میخواهد يک تلنگر بزند، نماز شما يادت است، شما خوب ذکر میگويي، قرآن حفظی، ما داريم کمکت میکنيم، خوب میدوی ازت بگيريم، زمينگيری، اين مرجع بزرگ فرموده بود من در تشهد نماز حالا میخواهم ذکر تشهد بگويم يادم نمیآيد، گفتند يکی از مأمومين از پشت سر متوجه شد که من دچار نسيان شدم بلند ذکر تشهد را گفت و من يادم آمد و ذکر را گفتم، نماز که تمام شد رفتم سجده، گفتم خدايا سپاسگزارم که فاصلهای نينداختی بين اين تصوری که در ذهن آمد و حقيقتی که وجود دارد، مردم هرچه داريد مال خداست: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون»[7] صورت زيبا برايت دادند مال خداست، ناسپاسی کردی يک سکته میگذارند در صورتات، فک پايينات میرود مغرب، فک بالايت میرود مشرق، خجالت بکشی ديگر خودت را در آينه نگاه کنی، من در يک مجلسی نشسته بودم يک از پهلوانهای نامی اين کنار دست ما پيرمردی شده بود نشسته بود، يکدفعه ديدم آمد از صندلی بلند شود، يک نيم خيز بلند شد افتاد رو صندلی ديدم اشکش جاری شد، گفتم آقا بدنت درد گرفت چه شد؟ گريه میکنی؟ گفت آقای حدائق گريه میکنم از روزگار، من کسی بودم که وزنههای صد و شصت، صد و هفتاد کيلويي را يک ضرب بلند میکردم، حالا خودم را نمیتوانم تکان بدهم، مردم اين تواناييتان، اين سلامتیتان اين امکانات هرچه داريد زندگی، خانواده، اولاد، ثروت، املاک، اراضی همه خدا میفرمايد: «مَكَّنَّاهُمْ»[8] ما داديم در همين شهرهای که شما زندگی میکنيد صد سال قبل کسانی بودند که يک نفرش امروز نيست از هر نقطهای که آمديد، صد سال ديگر در آن شهر ديگرانی هستند که از ما اثری نيست: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ»[9] خدا میفرمايد اول توجه داشته باشيد اينها مال خداست برايتان داديم، حالا که براي شما امکانات داديم، آبرو داديم، سواد داديم، بيان داديم، پول داديم اين چهارجا خودت را نشان بده: «أَقامُوا الصَّلاةَ»[10] نماز را برپا بدار، حضار محترم خداوند در سوره طه آيه 132 به پيامبر اکرم امر میفرمايد: «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ»[11] رسولالله توصيه به نماز کن: «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها»[12] پافشاری کن بر اين مطلب يکبار گفتيم بس است اينها نيست امام صادق فرمود آفرين بر پدر و مادری که هر روز در خانه از نماز ياد میکند حالا من يک جلسه مستقلاً آثار تربيتی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی نماز را در يک جلسه گذرا انشاءالله خدمت زائران که توفيق خواهم داشت، خواهم بود به شرط حيات، خدا به پيغمبر میفرمايد، اينکه بعضیها میگويند آقا نماز بخوانيم چه میشود؟ خب پول میخواهی نماز، آبرو میخواهی نماز، جامعه پاک میخواهی، جامعه سالم اخلاقی میخواهی نماز، میخواهی که خلاف و تخلف و دزدی کنار برود نماز، اينها آيات قرآن است اينها روايات ماست، خدا به پيامبر میفرمايد رسولالله امر کن پيوسته خانوادهات را به نماز بر اين پافشاری کن و اصرار کن: «لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ»[13] ما از تو رزق نمیخواهيم ما شما را خلق نکرديم که جمع کنيد اموال را ما شما را خلق کرديم که به معرفت برسيد: «نَحْنُ نَرْزُقُكَ»[14] رزق شما را ما میدهيم آن وظيفه اوليهتان را خوب انجام بدهيد، عاقبت و پايان کار هم از آن انسانهای با تقواست، دارد در ذيل اين آيه شريفه وقتی اين آيه نازل شد چون خدا به پيامبر میفرمايد: «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ»[15] در روايت داريم رسولالله چندين ماه هنگام نماز که میخواستند بروند مسجد جلو خانه اميرالمؤمنين در خانه که قرار میگرفتند بلند صدا میزدند: «الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ الصَّلَاة»[16]بعد آيه تطهير را تلاوت میکردند: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»[17] اين پيام هم داشت يعنی اهل اينها هستند اهلالبيت اينهای هستند که در اين خانه هستند کسان ديگری را نتراشيد به نام اهلالبيت خود آيه تطهير هم وقتی نازل شد مفسرين نوشتند شش ماه بعضیها تا نهماه پيامبر مکرر اين آيه را جلو در خانه حضرت زهراء تلاوت میکرد که مردم اينهای که از رجس و پليدی دور هستند، علی ابن ابیطالب است، زهرای مرضيه است، امام مجتبی است، سيدالشهداست، هر کسی اهلالبيت نيست و از رجس و پليدی مجزی نيست خب سروران عزيز در ادامه قرآن میفرمايد قدرت پيدا کرديد، قدرتی که ما به شما داديم، در اين زمينهها بايد خودتان را نشان بدهيد، گسترش نماز، پرداخت زکات، امر به معروف و نهی از منکر، از اين آيه استفاده میشود در دوران ظهور امام زمان هم اولويتها اين چهار دستور است و ريشه تمام توفيقات در همين رو آوردن به خداست، جامعهای موفق اگر کسی میخواهد جامعهای است که مردم ارتباطشان با خدا قوی باشد، جامعهای است که مردم بعد از ارتباط با خدا، پيوندشان با يکديگر قوی باشد: «آتَوُا الزَّكاةَ»[18] بعد اگر میخواهيد امر به معروف اين نکته را هم بگويم روايت را بخوانم، ما اگر بخواهيم امر به معروف و نهی از منکرمان مؤثر واقع بشود، میگويند فرد اول بايد خودش خوب باشد تا خوبی را از او بپذيرد، دو صد گفته چون نيم کردار نيست، بنده اگر خودم بندگی خدا را خوب انجام نمیدهم بعد ديگران را دعوت به بندگی کنم، اين تأثيری ندارد اينکه امام صادق عليهالسلام فرمود: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»[19]مردم را به غير زبان دعوت کنيد، يعنی رفتار شما بشود مشوق، عملکرد شما مردم را به سوی خدا و اهلالبيت جذب کند، بگويند بابا اين شيعه امام حسين است ببين چگونه عمل میکند، رفتارها، کردارها، سبب بشود که ما مشوق بشويم بنده آقايي سراغ داشتم در انگلستان راننده آژانس با يک رفتار خوب يک سياه آفريقايي مسيحی را مسلمان و شيعه کرد، اين آقا نقل میکرد میگفت ما در انگلستان راننده آژانس بودم يک جوان سی و چهار ساله، گفت بيشترين حجم تلفنهای تماس ما از نيمه شب به بعد بود، آن هم علتش اين بود که يکی از مراکز فساد میگساری در لندن در آن نقطه بود که افراد میخواستند بروند منازلشان گفت يک شب گفتند بياييد، من رفتم يک آقايي سياهی سوار شد عقب ماشين اين حالش خوب نبود مست بود، اين کيف پولش را هم جا گذاشت، گفت کرايه عرض شود ده پوند بود، گفت ما اين کرايهاش را که داد کيف پولش هم روی صندلی جا گذاشت، گفت من فردا متوجه شدم، نگاه کردم ديدم دو هزار دلار در اين کيف است، گفت از روی مشخصاتی که در اين کيف بود گفت دو هفته میگشتم تا اين آدم را پيدا کردم، ببينيد شيعه يعنی اين: «إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ»[20] هرجای دنيا هستيم بايد آدم باشيم، نماز اول وقت که فقط کربلا نيست، نماز اول که فقط در حرم نبايد خواند، حرام که فقط ترکش در حرم نيست هرجا هستيد بايد از منکر فاصله بگيريم، هرجا هستيم بايد در بندگی بدرخشيم، در شهری، روستايي، خارجی، داخلی: «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُم»[21] هرجا هستيد خدا میفرمايد ما هستيم، گفت آقای حدائق دو هفته گشتم تا اين آدم را پيدا کردم، تماسی بهش گرفتم آمد و گفتم شما دو هفته قبل فلان کاباره آمدی بيرون فلان ساعت نيمه شب اين کيف مال شما بود، گفت با کمال تعجب گفت من اصلاً فکر نمیکردم اين پول به من برگردد، گفت تو چه کسی هستی؟ اين جوری دفاع کنيم از امام حسين، گفتم من مسلمان هستم و شيعه هستم، اولياء ما اين گونه ما را تربيت کردند به مال حرام دست اندازی نکنيد، گفت اين سياه شروع کرد گريه کردن، گفت اصلاً نگاه به اسلام را تو در من تغيير دادی، من يک نگاه ديگر داشتم، شما میبينيد امروز اين جنايتهای که داعش میکند به نام اسلام پرچم میزنند لا اله الا الله نام پيغمبر را طليعه قرار دادند، در اذهان بعضی از مردم يک تصوير زشت اما ببينيد اين جوان با اين حرکت، گفت اصلاً من را علاقمند به اسلام کرد، اين همانی است که امام صادق میفرمايد: «كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْنا»[22] من يک روايت اينجا تقديم کنم، يک سؤالی که مکرر میپرسند آقا چرا ما هرچه دعا میکنيم نمیشود، اولاً پيغمبر میفرمايد ما دعای بیاثر نداريم، بگرديد پيدايش کنيد ببينيد اين دعا کجا دارد اثر میکند، يک دعا آن دعای است که صلاح نيست، مصلحت نيست شما هم با دل شکسته دعا کرديد ذخيره آخرتات میکند و در روايت داريم در قيامت وقتی انسانها میبينند مابازاء دعاهای به اجابت نرسيده آنها خدا در قيامت با آنها چه میکند میگويند ای کاش هر دعای کرده بوديم در دنيا به اجابت نمیرسيد، آخرت دريافت میکرديم، خداوند زيربار منت بشر قرار نمیگيرد اين يک بخشی از مردم، آدم خوبی است متدين پاک سالم، صالح اما مصلحت نيست خدا ذخيره آخرت میکند.
دو يک بخش عمده از مردم: «کفارة لذنوبه» ، دعايشان میشود کفاره گناهانشان، با دل شکسته آمده در حرم، دعا هم میکند اشکش هم جاری است اما میگويند برادر، خواهر، تا يک کارنامه سياه و سنگينی از خطا داري اين دعا دارد بديهايت را تصفيه میکند گناهانت را پاک میکند دعا اثر کرد اما گناهان را شست، بخشی سوم صلاحشان هست، دعا به اجابت برسد گناهی هم نکردند مصلحت آنها هست دعا به اجابت میرسد حاجت را میگيرد پس از نفس دعا کردن نا اميد نشويد: زير هر يارب تو لبيک ماست، قطعاً اجابت درش هست اجابت يا اينکه همينجا يا اينکه آخرت يا اينکه بدهیها را تصفيه میکنند، در دعای کميل شما وجود مقدس آقا اميرالمؤمنين در طليعه دعای کميل امام تلگرافی يک اشاراتی میکند به آثار گناهان: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»[23] بعضی از گناهان دعا را حبس میکند، بعضی از گناهان پرده حياء را پاره میکند، بعضی از گناهان تغيير نعمت میدهد، من در يک روايتی از فرمايشات آقا امام زينالعابدين اينیکه چون مکرر عزيزان سؤال میکنند اين لغزشها و رفتارهای اشتباه اگر در کسی بود دعاهای او میآيد اينها را پاک میکند، لذا نا اميدی از دعا نشويم، دعا دارد اينجا کار میکند و يک درس هم هست ما اين رذايل اخلاقی را بايد بگذاريم کنار تا دعا به جابت برسد آقا زينالعابدين میفرمايد: «وَ الذُّنُوبُ الَّتِي تَرُدُّ الدُّعَاءَ»[24] گناهانی که دعا را در میکند اول: «سُوءُ النِّيَّةِ»[25] افرادی که نيت بدی دارند، ديديد ما اينجا آمديم نيتها را بايد صاف کنيم کراراً من عرض کردم، اگر کسی دلخوری داريد، نگرانی داريد، اينجا دعايش کنيد که خدا هدايتش کند، نفرين کردن و سوء نيت دعا را حبس میکند، نيت را بايد پاک کرد، نيت بد آقا من دستم برسد از نان خوردن میاندازمت، خب حالا برو دعا کن، برو دعای کميل بخوان، برو دعای ابوحمزه بخوان، با اين وضع دعا میخوانی من به جای برسم نشانش میدهم، اين میشود مانع به اجابت رسيدن دعا: «خُبْثُ السَّرِيرَةِ»[26] آن خباثتهای باطنی، بعضیها در درونشان حرص، حسد، حقد و کينه تکبر و غرور اينها رذايل اخلاقی است که بايد کار کرد، اينها را بايد ترک کرد، سوم امام میفرمايد: «وَ النِّفَاقُ مَعَ الْإِخْوَانِ»[27] با برادران دينی آنهايي که نفاق دارند يعنی دورو هستند من ظاهر اظهار ارادت میکند پشت سر بدگويي میکنم، جلو يک وضعی دارم پشت سر يک وضع ديگر، هنوز طرف نرفته شروع میکنم به بدگويي کردن، اين آقای بود که با ما داشت حرف میزد، اين نمیدانيد چه است؟ پروندهاش زير بغل من است، خب برو حالا دعا کن، اين نفاق است: «وَ النِّفَاقُ مَعَ الْإِخْوَانِ»[28] میگويند يک شخصی آمد پيش يک غنی گفت آقا يک کمکی به من بکن، گفت ببين پول دارم کمک نمیکنم، منت هم سرت دارم، گفت اين يعنی چه؟ پول داری نمیدهی، منت هم داری؟ گفت اينکه میگويم منت دارم چون دارم راستش را میگويم من نمیخواهم کمک کنم، نمیگويم ندارم، دارم نفاق ندارم، دو رويي ندارم، حقيقت را دارم برايت میگويم من نيت نيست حالا به هر دليلی نمیخواهم کمک کنم اين صداقت است، حالا گاهی اوقات میگويي کمک کن، میگويد آقا ما خودمان گرفتار هستيم هشت ما گره نه ماست، ما داريم از مايه میخوريم، بابا ارض خدا را نخور عرض خدا را ببر، نکته چهارمی که آقا امام سجاد میفرمايد: «وَ تَرْكُ التَّصْدِيقِ بِالْإِجَابَةِ»[29] اصلاً کسانی که ناباورانه دعا میکنند اينها انتظاری به اجابت هم رسيدن دعا نبايد داشته باشد، میگويد آقا يک دعايي میکنيم بعيد هم میدانم چيزی بشود، کسی چند روز قبل آمد گفت آقا من يک حاجتی دارم، گرهی دارم، گفتم اصل مرکز دعا اينجاست سيدالشهداء است، گفت آقا نا اميد هستم، گفتم جايي آمدي که اميدها تحقق پيدا میکند، اين نا اميدی را بگذار کنار، اينجا بايد بخواهی، چه کسی عزيزتر از سيدالشهداء و اولياء در پيشگاه خدا، ما ناباورانه صدا نزنيم: «وَ تَرْكُ التَّصْدِيقِ بِالْإِجَابَةِ»[30] شاهد عرضم اينجا بود امام میفرمايد: «وَ تَأْخِيرُ الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَاتِ حَتَّى تَذْهَبَ أَوْقَاتُهَا»[31] آنهايي که نمازهای واجبشان را به تأخير میاندازند تا وقت میگذرد، انتظار اجابت دعا را نداشته باشند، من بعضیها میآيند میگويند آقا ما مشکل داريم هرچه دعا میکنيم به اجابت نمیرسد میگويم نماز اول وقت میخوانيم، نماز اول اوقت، ما سوغات اين سفر بايد نماز اول وقت باشد اهتمام به نماز باشد اين بیتوجهی به امر نماز سبب میشود که در اجابت دعای خلل ايجاد میشود: «وَ تَرْكُ التَّقَرُّبِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْبِرِّ وَ الصَّدَقَةِ»[32] آنهايي که اهل صدقه نيستند، اهل کارهای نيک نيستند، خدا داده: «مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ»[33] زکات نمیدهند اينها نبايد انتظار هم داشته باشند که ما دعا کرديم به اجابت نرسيد: «وَ اسْتِعْمَالُ الْبَذَاءِ وَ الْفُحْشِ فِي الْقَوْلِ»[34] کسانی حرفهای ناپسند و سخنهای زشت را در گفتارهای خودشان به کار میبرند.
عرضم تمام کنم، یک روز امام صادق با کسی داشتند میرفتند که اين اظهار ارادت به امام صادق میکرد غلام طرف هم دنبال طرف داشت میآمد حالا اين غلام يک خرده با کندی میآمد يک دفعه اين برگشت همراه امام صادق بود ديد غلامش فاصله گرفته يک عبارت بیادبانهای به کار گرفت، گفت: «يابن الفاعله»[35] «اسرع» ، من ترجمه مؤدبانهاش را بکنم، گفت ناپاک زاده زود راه بيفت، حالا غلامات است بايد اين جوری باش حرف بزنی، حالا کارگرت است هرچه از دهن در آمد بايد گفت، حالا چون فرزندت است، چون نانخوری ظاهری تو است، بايد هر سخنی را به او گفت: «يابن الفاعله»[36] «اسرع» ، تا امام صادق شنيدند در تاريخ دارد حضرت دست رو سر گذاشتند و دست روی عمامهشان فرمود: «ويحک» ، وای بر تو، تو از کجا میدانی مادر اين خلاف کرده؟ تو از کجا میدانی اين غلامی که غلام تو است از طريق حرام به دنيا آمده، نسبت ناپاکی به مادر او دادی، راوی میگويد ديگر امام صادق را با اين فرد هم مجلس نديدم، ما مراقب باشيم در حرف زدنهايمان، آقايون اينجا در کربلا مسئوليت زبان در مکانهای مقدس خيلی بالاتر است.
بسنده کنم امروز گفتند برويم در خانه آن باب الحوائج خرد سال امام حسين در دمشق در کنار قتلگاه پدرش سيدالشهداء هستيم بگوييم آقا يک عنايتی کنيد مسلمانان مظلوم در سراسر عالم، مسلمانان غزه، فلسطين، لبنان، سوريه، يمن، اينجا نفسهای شما به خاطر اين مکان با عظمت و اينجايي که محل نزول فرشتهها و ملائکهالله است در استجابت دعا مؤثر است و تأثير دارد. برويم در خانه آن دخت خردسالی که در سنين طفوليت در شام در فراق پدر جان به جان آفرين تسليم کرد، اما محل گشايش و رفع مشکلات است، اين نازدانه در سفر هرگاه سراغ بابا را میگرفت او را آرام میکردند بابا سفر است، يک شب در خرابه چه اتفاقی افتاد، نيمههای شب خواب پدر ديده بود بيدار شد، هی صدا میزد: «ابتا ابتا ابتا» ، بابا شد روضهخوان خرابه همه را به گريه انداخت، بانوان بچهها همه گريه افتادند، به يزيد خبر دادند ملعون نانجيب يکی از عزيزان حسين بهانه پدر گرفته، گفت سر بابايش را برايش ببريد، کجای عالم رسم است برای تسکين و تسلی يک داغديده سر برادر را بياورد، خدا لعنت کند اين داعشیها را جلو کانون خانواده سر بابا را میبرند میگذارند زمين کاری که پليدان عالم کردند اينها هم تأسی میجويند به همين رفتار غلط خدا انشاءالله ريشه اينها را سر گيتی جمع کند و بخشکاند، حضرت رقيه اين قدر گريه کرد يزيد گفت سر بابا را ببريد، يک وقتی چند نفر وارد شدند در ميان طبقی طبقی را مقابل اين نازدانه امام حسين قرار دادند، تصور اين نازدانه اين بود که برای او غذا آوردند، گفت عمهجان من غذا نمیخواستم من بابايم را میخواستم، من نمیدانم بر حضرت زينب چه گذشت؟ گاهی اوقات ديديد عزيزی که پدر از دست داده آثار پدر را از جلوش جمع میکنند، شهداء را ياد کنيد، من يادم است در معيت مرحوم آيتالله والد رفتيم منزل يک شهيدی همسر شهيد گفت آقا چيزی که فقط من را آزار میدهد اين شهيد يک بچه خردسالی دارد، گاهی اوقات شبها اين بچه بيدار میشود شروع میکند به گريه کردن، هر کاری میکنيم آرام نمیشود هی میگويد بابايم را میخواهم، حالا خواب ديده چه شده؟ گفت ناگزير میشويم میرويم عکس شهيد را از داخل کمد میآوريم بيرون میدهيم قاب عکس را دست اين بچه، اين بچه قاب عکس را در بغل میگيرد همين طور حرف میزند تا خوابش میبرد، اين همسر شهيد گفت وقتی اين قاب را از روی سينه بچه بر میدارم میسوزم، مرحوم آيتالله والد گفتند خانم تو قاب را بر میداری اما بچهات زنده است، اما اين حالت را که میبينی يادی کن از آن عزيزی که آن هم بهانه بابا را گرفت آنجا سر بابا را آوردند، سر را در دامن گرفت شروع کرد با اين سر سخن گفتن بابا: «من الذی ايتمنی علی صغر سنی»[37]، بابا چه کسی من را در اين کودکی يتيم کرد: «من الذی قطع ورديک»[38]، بابا چه کسی رگهای گلويت را بريد: «من الذی ايتمنی علی صغر سنی»[39]، چه کسی را من را در اين کودکی از نعمت پدر محروم کرد: «من الذی خضبک بدمائک»[40]، چه کسی محاسنت را با خون سرت خضاب کرد:
عمه به دادم برس، خراب غوغا شده، ببين که گم گشتهام چگونه پيدا شده
يک وقت ديدند ديگر صدا به گوش نمیرسد، مرحوم علامه مجلسی مینويسد مادر حضرت رقيه آمد نزد حضرت زينب گفت بیبی ديگر صدا دخترم نمیآيد، آمدند نزديک ديدند سر يک طرف، رقيه هم يک طرف همه بگوييم يا حسين.
«وَ الذُّنُوبُ الَّتِي تَرُدُّ الدُّعَاءَ سُوءُ النِّيَّةِ وَ خُبْثُ السَّرِيرَةِ وَ النِّفَاقُ مَعَ الْإِخْوَانِ وَ تَرْكُ التَّصْدِيقِ بِالْإِجَابَةِ وَ تَأْخِيرُ الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَاتِ حَتَّى تَذْهَبَ أَوْقَاتُهَا وَ تَرْكُ التَّقَرُّبِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْبِرِّ وَ الصَّدَقَةِ وَ اسْتِعْمَالُ الْبَذَاءِ وَ الْفُحْشِ فِي الْقَوْلِ»[41]
«الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور»[42]
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُه»[43]
«مَعَاشِرَ الشِّيعَةِ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْنا»[44]
«كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ»[45]
«وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى»[46]
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون»[47]
«فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ»[48]
[1] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص 303.
[2] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص 303.
[3] حج41.
[4] فاتحه2.
[5] ابراهيم7.
[6] فاتحه2.
[7] بقره156.
[8] حج41.
[9] حج41.
[10] حج41.
[11] طه132.
[12] طه132.
[13] طه132.
[14] طه132.
[15] طه132.
[16] مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ج23 ص78.
[17] احزاب33.
[18] حج41.
[19] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج67 ص309.
[20] حج41.
[21] حديد4.
[22] الأمالي( للصدوق) النص ص400.
[23] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج2 ص844.
[24] معاني الأخبار النص ص271.
[25] معاني الأخبار النص ص271.
[26] معاني الأخبار النص ص271.
[27] معاني الأخبار النص ص271.
[28] معاني الأخبار النص ص271.
[29] معاني الأخبار النص ص271.
[30] معاني الأخبار النص ص271.
[31] معاني الأخبار النص ص271.
[32] معاني الأخبار النص ص271.
[33] حج41.
[34] معاني الأخبار النص ص271.
[35] منهج اليقين (شرح نامه امام صادق عليه السلام به شيعيان) ص128.
[36] منهج اليقين (شرح نامه امام صادق عليه السلام به شيعيان) ص128.
[37] المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، طریحی، ص 136 و 137
[38] المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، طریحی، ص 136 و 137
[39] المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، طریحی، ص 136 و 137
[40] المنتخب فی جمع المراثی و الخطب، طریحی، ص 136 و 137
[41] معاني الأخبار النص ص271.
[42] حج41.
[43] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج2 ص844.
[44] الأمالي( للصدوق) النص ص400.
[45] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج67 ص309.
[46] طه132.
[47] بقره156.
[48] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص 303.