استاد حدائق روز دوشنبه 28 آبان ماه 1403 در حرم مطهر امام حسین(ع) به بیان مبحث محبت اولیای الهی(ع) پرداختند.

دانلود

 

السلام عليکم جميعاً و رحمت­الله و برکاته

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

الحمدلله ربّ العالمين و العاقبة لاهل التقوی و اليقين و الصلاة و السلام علي سيدنا و نبينا حبيب الهی العالمين ابی­القاسم المصطفی محمد و علی اهل بيته الائمة الهداة المهديين المکرمين لاسيما بقيه­الله المنتظر حجت­ ابن الحسن العسکری عجّل الله تعالی فرجه الشريف.

قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً»[1]

صدق الله العلی العظيم

تقديم به ساحت مقدس و معظم رسول­ خاتم عنايت نموده صلوات غرايي ختم نماييد.

شادی ارواح پاک و طيبه، علما، شهداء روح ملکوتی حضرت امام اعلی­الله مقامه، شهدای انقلاب اسلامی، حشدالشعبی مقاومت، سردار سرافراز حاج قاسم سليمانی و سردار شهيد ابومهدی المهندس و شهيد حجت­الاسلام و المسلمين سيدحسن نصرالله، تقديم به پيشگاه با عظمت سالار شهيدان صلوات غراتری ختم نماييد.

هدف از زيارت کسب معارف از اولياء الهی است، آيه بيست و يک سوره مبارکه احزاب که زينت بخش مجلس قرار گرفت، نکاتی را ذيل اين آيه محضر جمع محترم عرض کنم و سخنی را از صاحب اين بقعه و بارگاه حضرت سيدالشهداء در گرما گرم جنگ عاشورا، با اين مقدمه عرض کنم محضر عزيزان که ما برای موفقيت و سلامت در زندگی نياز به الگو داريم هم خودما، هم جوانان­مان، هم جامعه­ما آسيب­هايي که شما امروز مشاهده می­کنيد عالم اسلام دارد می­بيند الگو را نشناختند، الگو چه کسی است؟ رسول­الله، الگوی سيدالشهداء کيست؟ رسول­الله، الگوی اميرالمؤمنين رسول­الله، الگوی صاحب­الزمان رسول­الله، قرآن خطاب به جامعه ايمانی و اسلامی می­فرمايد: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[2] يقيناً و تحقيقاً پيغمبر هميشه و پيوسته برای بشريت تا ابديت الگوست، برای تمام اقشار اجتماعی با سواد، بی­سواد شاغل باز نشسته، آيت­الله، مهندس، دکتر، تاجر، زن، مرد همه بايد رسول­الله را بکنند تراز زندگی: «لقد کان»[3] ترديد نکنيد، يقيناً چنين است و پيوسته چنين است پيامبر برای تمام اعصار تاريخ، رسول­الله الگوی امروز جهان بشريت است الگوی ديروز بوده و الگو فردای زندگی انسان­هاست اين می­رساند که عزيزان ما پيغمبر را درست بشناسيم، من شهادت ندهم به عبوديت پيغمبر در تشهد نماز، بعد در رفتارم رفتارم با پيغمبر سنخيت نداشته باشد، ما مسلمان هستيم، روش ما، منش ما، گفتار ما بايد برگرفته از اخلاق پيغمبر باشد و اين يک نکته است که قطعاً انسان­هايي که الگو را شناختند بی­راهه نمی­روند انحرافی طی نمی­کنند مسير را الگو را شناختيد مثل اين نقشه­های راهنماست مسير انحرافی نمی­رود در اسرع زمان و بهترين راه به مقصد می­رسيد آن کسی که رسول­الله را شناخت روش زندگی را فهميده: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[4] پيامبر الگوی حسنه­ای است برای همه انسان­ها اين آيه گرچه مربوط به جنگ احزاب است اما سريان دارد در تمام شئونات زندگی انسان­ها، اميرالمؤمنين می­فرمايد در جنگ­ها وقتی ما خسته می­شديم و فشار جنگ بر ما وارد می­شد ما به پيغمبر پناه می­برديم پيغمبر وسط ميدان بود، پيغمبر مديريت می­کرد در هر کاری و در هر دعوتی گام نخست پيغمبر بود، اين درس است برای همه­ما، ما فرزندانمان، دوستان­مان، زير مجموعه­مان را اگر می­خواهيم به کار نيکی دعوت کنيم، خود اول عامل باشيم و عمل کنيم، کما اين­که پيغمبر اين گونه بود، خب پيغمبر الگوست چه کسانی از پيغمبر الگوبرداری می­کنند، قرآن می­فرمايد: «لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ»[5] اگر به خدا اعتقاد داريد و اميد و ايمان داريد پيغمبر را تراز قرار بدهيد: «لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ»[6] آن­هايي که به قيامت معتقد هستند، هر کسی می­گويد من معاد را قبول دارم قيامت را باور دارم، رسول­الله را بايد بکند تراز: «وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً»[7] آن­های که اهل ذکر هستند، اهل عرفان هستند، اسوه عرفا رسول­الله است، عرفان را بايد از پيغمبر آموخت معنويت را بايد از او کسب کرد، اين ضرورت الگوشناسی را می­رساند که انشاءالله ما به برکت اين سفر و به برکت آموزه­ای که سيدالشهداء در عاشورا فرمود در شناخت­مان نسبت به رهبران دينی­مان خصوصاً رسول­الله دقت بيشتری داشته باشيم، گاهی اوقات بنده جوان بزرگ می­کنم، يک کتاب زندگی رسول­الله را نخوانده، من يک جوانی را يک وقتی ديدم آمد گفت آقا می­خواهم بروم مسيحی بشوم، يک انجيل پالتويي در جيبش بود در آورد، گفت من سه مرتبه اين انجيل را خواندم و می­خواهم بروم مسيحی بشوم، گفتم شما قرآن را چقدر خواندی، ترجمه قرآن را؟ گفت هنوز موفق نشدم، گفتم در انجيل چه يافتی که در قرآن نيافتی؟ دو سه جمله از حضرت مسيح گفت گفتم زيباتر از اين­ها را از پيغمبر بگويم، وقتی برايش نقل کردم اين جوان مبهوت شد گفت اين­ها سخنان پيغمبر است: می­گويد خود مسلمان ناشده کافر شديم، پدرها مسئول هستيد، مادرها مسئول هستيد فراتر از تأمين تغذيه جسم فرزندانمان تغذيه روح فرزندانمان است، دست بچه­هايتان را در دست دين بگذاريد بعضی­ها فکر می­کنند اولاد خوب اگر تربيت کردند به جمهوری اسلامی و نظام اسلامی خدمت کردند آقا اولاد خوب تربيت کردی پايان زندگی­ات پايان خير است، خانه سالمندان جايگاه تو نخواهد بود، بی­حرمتی به تو نخواهند کرد، حرمت­ات شکسته نخواهد شد، تربيت خوب کردی دريافت خوب می­کني در کهنسالی، اما من تکميل عرايضم اين آيه شريفه که خداوند تذکر می­دهد، پيغمبر را اسوه قرار بدهيد در همه شئونات، در مسائل اقتصادی­تان در يک جلسه­ای من عرض کردم پيغمبر دو مرتبه قبل از ازدواج با حضرت خديجه تجارت کرد نه دروغ گفت نه احتکار کرد نه گران فروخت، منفعت هم برای خديجه آورد، تجار بايد بيايند ياد بگيرند، چه کرد رسول­الله که اين گونه بود: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[8] در اخلاق اجتماعی رسول­الله يک دانشمند فرانسوی مسيحی است می­گويد يکی از بزرگترين معجزه­های پيغمبر، پيامبر کار را جايي شروع کرد که شرائط کار نبود، مکه با همه عظمتش و بيت­الحرام با همه شرافتش اين­ها را شما بگذاريد کنار، زمانی که پيغمبر در مکه مبعوث به رسالت شد مرکز جاهليت، مرکز بت پرستی در روايات داريم به تعداد روزهای سال بت در کعبه نصب شده بود، دور کعبه طواف می­کردند با يک ديدگاه ديگری، پيامبر جای کار را شروع کرد که اقتضای کار هم نبود اما از هيچ همه چيز تربيت کرد، آن مؤرخ فرانسوی می­گويد اگر آن زمان پيغمبر در ايران، در مصر، در هند، در روم شرقی مبعوث به رسالت شده بود پيشرفت کار بيشتر بود، چون مردم با آگاهی و علم انس داشتند اما رسول­الله در مکه­ای شروع می­کند کار را که شرائط نيست و از هيچ همه چيز تربيت می­کند و پرورش می­دهد اين همان اخلاق نبوی است در تربيت، در معاشرت، در اخلاق خانوادگی، در اخلاق سياسی در همه ابعاد رسول­الله را بايد شناخت، برای همه ما مسئولين ما، علمای ما، اساتيد ما، مديران ما، مرد و زن ما، پير و جوان ما رسول­الله الگوست اما جمله­ای از صاحب اين بقعه و بارگاه عرض کنم، روز عاشورا جنگ آغاز شد، آقا امام حسين بر شتری سوار شدند آمدند مقابل دشمن، علت هم اين بود که ارتفاع شتر بالاتر است امام می­خواستند دشمن همه حضرت را  بدانند الآن حضرت در هيئت نبرد نيست در هيئت ارشاد و موعظه است، اين خطبه­ای که از فرمايشات حضرت تقديم می­کنم اين را امام بعضی­ها نوشتند قبل از آغاز جنگ حضرت اين خطبه را انشاء فرمودند آمدند مقابل دشمن و بعضی از اهل ذوق می­گويند اين خطبه شناسنامه سيدالشهداست، حسين ابن علی از زبان حسين ابن علی، امام حسين چرا اين عظمت پيدا کرد ما بعضی­ها با يک مختصر تهديدی قالب تهی می­کنيم، يک يکی عزيزانش را از او می­گيرد در نهايت فشار و ظلم او را قرار می­دهد امام خم به ابرو نمی­آورد بلکه هرچه حضرت به ساعت شهادت نزديک­تر می­شود چهره حضرت آرامش بيشتر و اطمينان افزون­تر، و آن آخرين لحظات راوی می­گويد من آمدم کنار گودی قتلگاه که سيدالشهداء صورت روی خاک گذاشته بود چهره­ای آرام­تر از آن چهره نديدم چرا؟ بعضی­ها با يک بيماری جزئی قالب تهی می­کنند، آقا اين خطبه را خواندند اين­ها درسنامه زندگی است اين را بکنيم سوغات کربلايمان، اين­ها را در زندگی فردی خودمان، خانوادگی­مان، اجتماعی­مان اجرايي کنيم: «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ‏ اثْنَتَيْنِ‏ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ»[9] به پنج چيز امام حسين روز عاشورا افتخار کرد، اين امام حسينی که به زيارتش مفتخر هستيم و بهره­مند هستيم آقا فرمود ناپاک فرزند ناپاک زاده ابن زياد مردم می­دانستند که ابن زياد کيست؟ چندين پدر سرش دعوی داشتند اما اين­ها يا دچار غفلت شده بودند يا وسوسه ثروت شده بودند يا از ترس جان­شان سکوت کرده بودند امام اين تذکر را داد، ناپاک فرزند ناپاک زاده ابن زياد من را بين دو کار مخير کرده: «السَّلَّةِ»[10] جنگيدن و شمشير و کشته شدن، ذلت سازش و تسليم شدن و بيعت کردن: «وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»[11] من حسين زيربار ذلت نخواهم رفت چرا؟ به پنج دليل می­خواهی حر باشی اين­ گونه بايد باشی، يک: «يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا»[12] خدا ما را اين گونه تربيت کرده بندگی خدا اگر کرديد بزرگ می­شويد اگر دست آوردهای بندگی الهی عظمت پيدا کردن شماست امام صادق فرمود اگر از خدا ترسيديد همه از شما می­ترسند: «مَنْ‏ خَافَ‏ اللَّهَ‏ أَخَافَ‏ اللَّهُ‏ مِنْهُ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ مَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ»[13]اگر از خدا ترسيديد همه از شما حساب می­برد اگر از خدا نترسيدی از همه می­ترسی، گاهی اوقات از سايه خودت هم می­ترسی، بندگان خوب خدا خدا ترس هستند و هراسی از تهديدها ندارد، امام حسين فرمود بندگی خدا يک: «وَ رَسُولُهُ»[14] اين­جا امام حسين از جدش ياد می­کند، ما پيغمبر اسوه ماست، رسول­الله ما را اين گونه تربيت کرده که در دو راهی بين خدا و غير خدا خدا را بر گزينيم اين دو: «وَ الْمُؤْمِنُونَ»[15] معاشرت با صالحين و پاکان اين هم يک نکته است من اشارتاً عرض کنم، ما يکی از آسيب­هايي که بخشی از مردم دارند می­بينند به خاطر معاشرت با نااهلان است، امام رضا به ابوهاشم فرمودند چرا با فلانی رفت و آمد می­کني؟ امام فرمودند بستگانت باشد اين آدم فاسدی است بعد حضرت فرمودند نمی­ترسی: «تصحب الشرير فإن‏ طبعك‏ يسرق‏ من طبعه شرا و أنت لا تعلم»[16] طبع تو از آدم فاسد بدی می­دزدد خودت نمی­دانی، حاجی نماز شب­خوان يک وقت می­بينی با آن آدم فاسد العقيده نشستی دوتا کلمه می­گويد روی روحت اثر می­گذارد بعد آقا می­آيد می­گويد ما تا پنج سال قبل نمازهايمان اول وقت بود حالا شده يکی در ميان:

تو اول بگو با کيان دوستی، که آن­گه بگويم که تو کيستی

به چه کسی رفيق شدی، يک کرونا آمد چقدر ملاحظات رعايت شد، فضای آموزشی بيست و هشت­ماه مجازی شد، خروجی کرونا چه بود؟ مردن آقا رعايت کنيد بيمار نشويد به مراتب معاشرت با نا اهل از کرونا خطرناک­تر است، کرونا انسان را از پا در می­آورد رفيق فاسد: «خسر الدنيا و الآخرة»[17] البته من اين را فقط اشاره کنم، ما در آموزه­های دينی بايدها و نبايدهای دوستی را داريم بنا نيست آقا با هر کسی رفيق باشيم در روايات داريم با پنج گروه رفاقت نکنيد، با پنج گروه رفاقت بکنيد رفيق را اين گونه ديدی از دستش نده، و اگر رفيقی اين گونه بود ترکش کن اين­ها آسيب می­زند به شما قيامت، امام حسين قيامت به مؤمنون مباهات می­کند منی حسين ابن علی که اين گونه ايستادم در برابر شما معاشرت با نيکان و پاکان دارم، اين نکته ديگر از کلام حضرت.

چهارمين مطلب امام: «وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ»[18] ما در دامن­های پاک تربيت شديم ما در پرورش ما پرورشی بوده که در دامن مادری چون فاطمه، امام حسين روز عاشورا افتخار می­کند به آن دامن، به آن حجر، به آن پرورش:  «أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ»[19] در پرتو نفس­های پاک و تدابير خردمندانه­ای همانند پدری چون علی و فاطمه سلام­الله عليها تربيت شديم، اين درس است، پدر اگر می­خواهی حسينی تربيت کنی، علوی زندگی کن، مادر اگر می­خواهی فرزند حسينی تربيت کنی، فاطمی زندگی کن، آن فاطمه ام­ابيها و آن اميرالمؤمنين خروجی­اش می­شود کربلا و سيدالشهداء امام حسين به اين پنج اصل افتخار کرد روز عاشورا، فرمود اين­ها سبب شده: «مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ»[20] ما تبيعت و پيروی را از انسان­های پست را ترک کنيم، اين تربيت خدا محوری رسول­ را اسوه قرار دادن، خوبان را معاشرت کردن، من عرضم تمام با اين جمله، حواريون وقتی به حضرت مسيح عيسی ابن مريم گفتند: «يَا رُوحَ‏ اللَّهِ‏ مَنْ‏ نُجَالِسُ»[21] حضرت مسيح علی نبينا و آله و عليه­السلام سه­تا ويژگی را نام بردند، فرمودند با کسانی رفت و آمد کنيد: «يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ»[22] وقتی می­بينی او را به ياد خدا بيفتی، رفيق بايد سيمای او، قيافه او، هيئت او، تو را از خدا غافل نکند اين يک: «وَ يَزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ»[23] رفيق خوب بايد وقتی با تو حرف می­زند يک چيزی ياد بگيری، بگويي امروز نيم ساعت با فلانی بوديم اين نکته را آموختم با فلانی سفر بودم چند درس را ياد گرفتم اين رفيق رفيق شايسته­ است گفتار او بر اندوخته­های معنويت بيفزايد: «وَ يُرَغِّبُكُمْ فِي الْآخِرَةِ عَمَلُه‏»[24] رفتار او هم تو را به آخرت تشويق کند، يعنی سيمای رفيق، رفتار رفيق شما را از خدا باز ندارد و به خدا نزديک کند، رؤيتش يادآوری خدا، گفتارش بر علوم شما افزوده کند، و رفتارش شما را به قيامت و آخرت علاقمند کند.

خب روز دو شنبه است من رعايت وقت را هم بايد بکنم، وقت مقرر و محدد بايد در نظر گرفت، برنامه­های ديگر هم از طرف بعثه مقام معظم رهبری توسل و عزاداری امروز روز دو شنبه است عرض ادبی کنيم به ساحت مقدس کريم اهل­البيت آقا امام حسن مجتبی، سيدالشهداء در برابر امام حسن در دوران امامت امام حسن تسليم محض بود، در برابر ولی­حق در جريان پذيرش آن مصالحه و معاهده­ای که امام حسن با معاويه قبول کردند در تاريخ دارد وقتی اين خبر به امام حسين رسيد که امام حسن قبول کردند آن قرارداد با معاويه را گرچه مرحوم کاشف­الغطاء می­نويسد اين قرارداد سراسر به نفع شيعه بود گرچه حالا معاويه عمل نکرد به بخشی از اين­ها، آقا امام حسين با چشمان اشک آلود آمدند در خيمه امام حسن، مردم ديدند آقا سيدالشهداء با قيافه متأثر از قبول اين عهدنامه وارد خيمه امام حسن شدند لحظات بعد امام حسين خارج شدند ديدند آقا چهره خندان است، گريان داخل شدند، خندان خارج شدند، يکی گفت آقا شما با چشم اشک آلود رفتيد داخل خيمه الآن خندان خارج شديد فرمود: «أَتَعَجَّبُ مِنْ‏ دُخُولِي‏ عَلَى‏ إِمَامٍ»[25] سيدشهداء ادب را ببينيد، به امام حسن خطاب امام می­کند در شگفتم که بر پيشوايي خودم وارد شدم و عرض کردم: «مَا ذَا دَعَاكَ إِلَى تَسْلِيمِ الْخِلَافَةِ»[26]برادر چرا خلافت را واگذار کردی به معاويه، امام حسن با يک جمله سيدالشهداء را آرام کرد فرمود: «فَقَالَ الَّذِي دَعَا أَبَاكَ فِيمَا تَقَدَّم‏»[27] به همان دليلی که پدرت بيست و پنج سال خلافت را واگذار کرد يعنی حساب اسلام است، حساب دين است امام بايد خرج بشود دين بماند، امام حسن بايد هزينه بشود دين بماند، دو امام در بين ائمه يک غربت خاص دارد يکی آقا امام حسن يکی امام جواد، از اين جهت که اين­ها در کانون خانواده هم غربت داشتند، در کانون خانواده هم همسر اين­ها با اين­ها مخالف، اما وجود مقدس امام حسن قبرش هم غريب است، شما امروز کربلا هستيد و اين بارگاه با عظمت، کسی مانع و رادعی شما نيست خير مقدم به شما می­گويند تحويل می­گيرند:

اما بقيع اين­جا بقيع و بقعه دلهای کباب است، اين­جا چراغش روزها هم آفتاب است

من روضه­ام از زبان امام حسين باشد خود آقا هم وصيت کردند برادر اگر اجازه دادند ما را کنار قبر جدم، و اجازه ندادند ببريد در بقيع به خاک بسپاريد جفا کردند نامردمی کردند اجازه ندادند تابوت حضرت را تيرباران کردند آقا فرمودند حرکت بدهيد پيکر را به سمت بقيع، قبر وقتی آماده شد سيدالشهداء پيکر امام مجتبی را وارد قبر کرد، اين شعر منسوب به سيدالشهداست، روضه من همين و عزيزان ما فيض بهتر بدهند، بنی­هاشم و اصحاب اطراف قبر جمع شده بودند ديدند آقا امام حسين صورت يوسف اهل­البيت را امام مجتبی را از کفن خارج کرد گذاشت روی خاک، صدای گريه امام حسين بلند شد:

«أَ أَدْهُنُ رَأْسِي أَمْ تَطِيبُ مَجَالِسِي، وَ رَأْسُكَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِيبٌ‏»[28]

برادر ديگر بعد از شما نبايد عطر استعمال کرد، برادر نبايد ديگر بعد از شما: «أَ أَدْهُنُ رَأْسِي أَمْ تَطِيبُ مَجَالِسِي»[29] محاسن را خضاب کرد، چرا به احترامی آن صورت روی خاک قرار گرفته ديگر نبايد محاسن خضاب کرد، به احترام آن پيکری که تيرباران شد، ديگر نبايد عطر استعمال کرد، بگوييم يا اباعبدالله آمديم کنار پيکر امام مجتبی، اما کربلا زينب از بلندای تل­زينبيه صحنه­ای ديد، پيکری که تيرباران، قطعه قطعه در گودی قتلگاه هم بگوييم يا حسين.

 

[1] احزاب21.

[2] احزاب21.

[3] احزاب21.

[4] احزاب21.

[5] احزاب21.

[6] احزاب21.

[7] احزاب21.

[8] طلاق3.

[9] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.

[10] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.

[11] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.

[12] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.

[13] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص68.

[14] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.

[15] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.

[16] شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد ج20 ص272.

[17] مصباح الشريعة / ترجمه مصطفوى متن ص156.

[18] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.

[19] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.

[20] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.

[21] الكافي (ط - الإسلامية) ج1  ص39.

[22] الكافي (ط - الإسلامية) ج1  ص39.

[23] الكافي (ط - الإسلامية) ج1  ص39.

[24] الكافي (ط - الإسلامية) ج1  ص39.

[25] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج4 ص34.

[26] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج4 ص34.

[27] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج4 ص34.

[28] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج4 ص45.

[29] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج4 ص45.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه