استاد حدائق روز دوشنبه 28 آبان ماه 1403 در حرم مطهر امام حسین(ع) به بیان مبحث محبت اولیای الهی(ع) پرداختند.
السلام عليکم جميعاً و رحمتالله و برکاته
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
الحمدلله ربّ العالمين و العاقبة لاهل التقوی و اليقين و الصلاة و السلام علي سيدنا و نبينا حبيب الهی العالمين ابیالقاسم المصطفی محمد و علی اهل بيته الائمة الهداة المهديين المکرمين لاسيما بقيهالله المنتظر حجت ابن الحسن العسکری عجّل الله تعالی فرجه الشريف.
قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً»[1]
صدق الله العلی العظيم
تقديم به ساحت مقدس و معظم رسول خاتم عنايت نموده صلوات غرايي ختم نماييد.
شادی ارواح پاک و طيبه، علما، شهداء روح ملکوتی حضرت امام اعلیالله مقامه، شهدای انقلاب اسلامی، حشدالشعبی مقاومت، سردار سرافراز حاج قاسم سليمانی و سردار شهيد ابومهدی المهندس و شهيد حجتالاسلام و المسلمين سيدحسن نصرالله، تقديم به پيشگاه با عظمت سالار شهيدان صلوات غراتری ختم نماييد.
هدف از زيارت کسب معارف از اولياء الهی است، آيه بيست و يک سوره مبارکه احزاب که زينت بخش مجلس قرار گرفت، نکاتی را ذيل اين آيه محضر جمع محترم عرض کنم و سخنی را از صاحب اين بقعه و بارگاه حضرت سيدالشهداء در گرما گرم جنگ عاشورا، با اين مقدمه عرض کنم محضر عزيزان که ما برای موفقيت و سلامت در زندگی نياز به الگو داريم هم خودما، هم جوانانمان، هم جامعهما آسيبهايي که شما امروز مشاهده میکنيد عالم اسلام دارد میبيند الگو را نشناختند، الگو چه کسی است؟ رسولالله، الگوی سيدالشهداء کيست؟ رسولالله، الگوی اميرالمؤمنين رسولالله، الگوی صاحبالزمان رسولالله، قرآن خطاب به جامعه ايمانی و اسلامی میفرمايد: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[2] يقيناً و تحقيقاً پيغمبر هميشه و پيوسته برای بشريت تا ابديت الگوست، برای تمام اقشار اجتماعی با سواد، بیسواد شاغل باز نشسته، آيتالله، مهندس، دکتر، تاجر، زن، مرد همه بايد رسولالله را بکنند تراز زندگی: «لقد کان»[3] ترديد نکنيد، يقيناً چنين است و پيوسته چنين است پيامبر برای تمام اعصار تاريخ، رسولالله الگوی امروز جهان بشريت است الگوی ديروز بوده و الگو فردای زندگی انسانهاست اين میرساند که عزيزان ما پيغمبر را درست بشناسيم، من شهادت ندهم به عبوديت پيغمبر در تشهد نماز، بعد در رفتارم رفتارم با پيغمبر سنخيت نداشته باشد، ما مسلمان هستيم، روش ما، منش ما، گفتار ما بايد برگرفته از اخلاق پيغمبر باشد و اين يک نکته است که قطعاً انسانهايي که الگو را شناختند بیراهه نمیروند انحرافی طی نمیکنند مسير را الگو را شناختيد مثل اين نقشههای راهنماست مسير انحرافی نمیرود در اسرع زمان و بهترين راه به مقصد میرسيد آن کسی که رسولالله را شناخت روش زندگی را فهميده: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[4] پيامبر الگوی حسنهای است برای همه انسانها اين آيه گرچه مربوط به جنگ احزاب است اما سريان دارد در تمام شئونات زندگی انسانها، اميرالمؤمنين میفرمايد در جنگها وقتی ما خسته میشديم و فشار جنگ بر ما وارد میشد ما به پيغمبر پناه میبرديم پيغمبر وسط ميدان بود، پيغمبر مديريت میکرد در هر کاری و در هر دعوتی گام نخست پيغمبر بود، اين درس است برای همهما، ما فرزندانمان، دوستانمان، زير مجموعهمان را اگر میخواهيم به کار نيکی دعوت کنيم، خود اول عامل باشيم و عمل کنيم، کما اينکه پيغمبر اين گونه بود، خب پيغمبر الگوست چه کسانی از پيغمبر الگوبرداری میکنند، قرآن میفرمايد: «لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ»[5] اگر به خدا اعتقاد داريد و اميد و ايمان داريد پيغمبر را تراز قرار بدهيد: «لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ»[6] آنهايي که به قيامت معتقد هستند، هر کسی میگويد من معاد را قبول دارم قيامت را باور دارم، رسولالله را بايد بکند تراز: «وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً»[7] آنهای که اهل ذکر هستند، اهل عرفان هستند، اسوه عرفا رسولالله است، عرفان را بايد از پيغمبر آموخت معنويت را بايد از او کسب کرد، اين ضرورت الگوشناسی را میرساند که انشاءالله ما به برکت اين سفر و به برکت آموزهای که سيدالشهداء در عاشورا فرمود در شناختمان نسبت به رهبران دينیمان خصوصاً رسولالله دقت بيشتری داشته باشيم، گاهی اوقات بنده جوان بزرگ میکنم، يک کتاب زندگی رسولالله را نخوانده، من يک جوانی را يک وقتی ديدم آمد گفت آقا میخواهم بروم مسيحی بشوم، يک انجيل پالتويي در جيبش بود در آورد، گفت من سه مرتبه اين انجيل را خواندم و میخواهم بروم مسيحی بشوم، گفتم شما قرآن را چقدر خواندی، ترجمه قرآن را؟ گفت هنوز موفق نشدم، گفتم در انجيل چه يافتی که در قرآن نيافتی؟ دو سه جمله از حضرت مسيح گفت گفتم زيباتر از اينها را از پيغمبر بگويم، وقتی برايش نقل کردم اين جوان مبهوت شد گفت اينها سخنان پيغمبر است: میگويد خود مسلمان ناشده کافر شديم، پدرها مسئول هستيد، مادرها مسئول هستيد فراتر از تأمين تغذيه جسم فرزندانمان تغذيه روح فرزندانمان است، دست بچههايتان را در دست دين بگذاريد بعضیها فکر میکنند اولاد خوب اگر تربيت کردند به جمهوری اسلامی و نظام اسلامی خدمت کردند آقا اولاد خوب تربيت کردی پايان زندگیات پايان خير است، خانه سالمندان جايگاه تو نخواهد بود، بیحرمتی به تو نخواهند کرد، حرمتات شکسته نخواهد شد، تربيت خوب کردی دريافت خوب میکني در کهنسالی، اما من تکميل عرايضم اين آيه شريفه که خداوند تذکر میدهد، پيغمبر را اسوه قرار بدهيد در همه شئونات، در مسائل اقتصادیتان در يک جلسهای من عرض کردم پيغمبر دو مرتبه قبل از ازدواج با حضرت خديجه تجارت کرد نه دروغ گفت نه احتکار کرد نه گران فروخت، منفعت هم برای خديجه آورد، تجار بايد بيايند ياد بگيرند، چه کرد رسولالله که اين گونه بود: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[8] در اخلاق اجتماعی رسولالله يک دانشمند فرانسوی مسيحی است میگويد يکی از بزرگترين معجزههای پيغمبر، پيامبر کار را جايي شروع کرد که شرائط کار نبود، مکه با همه عظمتش و بيتالحرام با همه شرافتش اينها را شما بگذاريد کنار، زمانی که پيغمبر در مکه مبعوث به رسالت شد مرکز جاهليت، مرکز بت پرستی در روايات داريم به تعداد روزهای سال بت در کعبه نصب شده بود، دور کعبه طواف میکردند با يک ديدگاه ديگری، پيامبر جای کار را شروع کرد که اقتضای کار هم نبود اما از هيچ همه چيز تربيت کرد، آن مؤرخ فرانسوی میگويد اگر آن زمان پيغمبر در ايران، در مصر، در هند، در روم شرقی مبعوث به رسالت شده بود پيشرفت کار بيشتر بود، چون مردم با آگاهی و علم انس داشتند اما رسولالله در مکهای شروع میکند کار را که شرائط نيست و از هيچ همه چيز تربيت میکند و پرورش میدهد اين همان اخلاق نبوی است در تربيت، در معاشرت، در اخلاق خانوادگی، در اخلاق سياسی در همه ابعاد رسولالله را بايد شناخت، برای همه ما مسئولين ما، علمای ما، اساتيد ما، مديران ما، مرد و زن ما، پير و جوان ما رسولالله الگوست اما جملهای از صاحب اين بقعه و بارگاه عرض کنم، روز عاشورا جنگ آغاز شد، آقا امام حسين بر شتری سوار شدند آمدند مقابل دشمن، علت هم اين بود که ارتفاع شتر بالاتر است امام میخواستند دشمن همه حضرت را بدانند الآن حضرت در هيئت نبرد نيست در هيئت ارشاد و موعظه است، اين خطبهای که از فرمايشات حضرت تقديم میکنم اين را امام بعضیها نوشتند قبل از آغاز جنگ حضرت اين خطبه را انشاء فرمودند آمدند مقابل دشمن و بعضی از اهل ذوق میگويند اين خطبه شناسنامه سيدالشهداست، حسين ابن علی از زبان حسين ابن علی، امام حسين چرا اين عظمت پيدا کرد ما بعضیها با يک مختصر تهديدی قالب تهی میکنيم، يک يکی عزيزانش را از او میگيرد در نهايت فشار و ظلم او را قرار میدهد امام خم به ابرو نمیآورد بلکه هرچه حضرت به ساعت شهادت نزديکتر میشود چهره حضرت آرامش بيشتر و اطمينان افزونتر، و آن آخرين لحظات راوی میگويد من آمدم کنار گودی قتلگاه که سيدالشهداء صورت روی خاک گذاشته بود چهرهای آرامتر از آن چهره نديدم چرا؟ بعضیها با يک بيماری جزئی قالب تهی میکنند، آقا اين خطبه را خواندند اينها درسنامه زندگی است اين را بکنيم سوغات کربلايمان، اينها را در زندگی فردی خودمان، خانوادگیمان، اجتماعیمان اجرايي کنيم: «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ»[9] به پنج چيز امام حسين روز عاشورا افتخار کرد، اين امام حسينی که به زيارتش مفتخر هستيم و بهرهمند هستيم آقا فرمود ناپاک فرزند ناپاک زاده ابن زياد مردم میدانستند که ابن زياد کيست؟ چندين پدر سرش دعوی داشتند اما اينها يا دچار غفلت شده بودند يا وسوسه ثروت شده بودند يا از ترس جانشان سکوت کرده بودند امام اين تذکر را داد، ناپاک فرزند ناپاک زاده ابن زياد من را بين دو کار مخير کرده: «السَّلَّةِ»[10] جنگيدن و شمشير و کشته شدن، ذلت سازش و تسليم شدن و بيعت کردن: «وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»[11] من حسين زيربار ذلت نخواهم رفت چرا؟ به پنج دليل میخواهی حر باشی اين گونه بايد باشی، يک: «يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا»[12] خدا ما را اين گونه تربيت کرده بندگی خدا اگر کرديد بزرگ میشويد اگر دست آوردهای بندگی الهی عظمت پيدا کردن شماست امام صادق فرمود اگر از خدا ترسيديد همه از شما میترسند: «مَنْ خَافَ اللَّهَ أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّ شَيْءٍ وَ مَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ»[13]اگر از خدا ترسيديد همه از شما حساب میبرد اگر از خدا نترسيدی از همه میترسی، گاهی اوقات از سايه خودت هم میترسی، بندگان خوب خدا خدا ترس هستند و هراسی از تهديدها ندارد، امام حسين فرمود بندگی خدا يک: «وَ رَسُولُهُ»[14] اينجا امام حسين از جدش ياد میکند، ما پيغمبر اسوه ماست، رسولالله ما را اين گونه تربيت کرده که در دو راهی بين خدا و غير خدا خدا را بر گزينيم اين دو: «وَ الْمُؤْمِنُونَ»[15] معاشرت با صالحين و پاکان اين هم يک نکته است من اشارتاً عرض کنم، ما يکی از آسيبهايي که بخشی از مردم دارند میبينند به خاطر معاشرت با نااهلان است، امام رضا به ابوهاشم فرمودند چرا با فلانی رفت و آمد میکني؟ امام فرمودند بستگانت باشد اين آدم فاسدی است بعد حضرت فرمودند نمیترسی: «تصحب الشرير فإن طبعك يسرق من طبعه شرا و أنت لا تعلم»[16] طبع تو از آدم فاسد بدی میدزدد خودت نمیدانی، حاجی نماز شبخوان يک وقت میبينی با آن آدم فاسد العقيده نشستی دوتا کلمه میگويد روی روحت اثر میگذارد بعد آقا میآيد میگويد ما تا پنج سال قبل نمازهايمان اول وقت بود حالا شده يکی در ميان:
تو اول بگو با کيان دوستی، که آنگه بگويم که تو کيستی
به چه کسی رفيق شدی، يک کرونا آمد چقدر ملاحظات رعايت شد، فضای آموزشی بيست و هشتماه مجازی شد، خروجی کرونا چه بود؟ مردن آقا رعايت کنيد بيمار نشويد به مراتب معاشرت با نا اهل از کرونا خطرناکتر است، کرونا انسان را از پا در میآورد رفيق فاسد: «خسر الدنيا و الآخرة»[17] البته من اين را فقط اشاره کنم، ما در آموزههای دينی بايدها و نبايدهای دوستی را داريم بنا نيست آقا با هر کسی رفيق باشيم در روايات داريم با پنج گروه رفاقت نکنيد، با پنج گروه رفاقت بکنيد رفيق را اين گونه ديدی از دستش نده، و اگر رفيقی اين گونه بود ترکش کن اينها آسيب میزند به شما قيامت، امام حسين قيامت به مؤمنون مباهات میکند منی حسين ابن علی که اين گونه ايستادم در برابر شما معاشرت با نيکان و پاکان دارم، اين نکته ديگر از کلام حضرت.
چهارمين مطلب امام: «وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ»[18] ما در دامنهای پاک تربيت شديم ما در پرورش ما پرورشی بوده که در دامن مادری چون فاطمه، امام حسين روز عاشورا افتخار میکند به آن دامن، به آن حجر، به آن پرورش: «أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ»[19] در پرتو نفسهای پاک و تدابير خردمندانهای همانند پدری چون علی و فاطمه سلامالله عليها تربيت شديم، اين درس است، پدر اگر میخواهی حسينی تربيت کنی، علوی زندگی کن، مادر اگر میخواهی فرزند حسينی تربيت کنی، فاطمی زندگی کن، آن فاطمه امابيها و آن اميرالمؤمنين خروجیاش میشود کربلا و سيدالشهداء امام حسين به اين پنج اصل افتخار کرد روز عاشورا، فرمود اينها سبب شده: «مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ»[20] ما تبيعت و پيروی را از انسانهای پست را ترک کنيم، اين تربيت خدا محوری رسول را اسوه قرار دادن، خوبان را معاشرت کردن، من عرضم تمام با اين جمله، حواريون وقتی به حضرت مسيح عيسی ابن مريم گفتند: «يَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ»[21] حضرت مسيح علی نبينا و آله و عليهالسلام سهتا ويژگی را نام بردند، فرمودند با کسانی رفت و آمد کنيد: «يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ»[22] وقتی میبينی او را به ياد خدا بيفتی، رفيق بايد سيمای او، قيافه او، هيئت او، تو را از خدا غافل نکند اين يک: «وَ يَزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ»[23] رفيق خوب بايد وقتی با تو حرف میزند يک چيزی ياد بگيری، بگويي امروز نيم ساعت با فلانی بوديم اين نکته را آموختم با فلانی سفر بودم چند درس را ياد گرفتم اين رفيق رفيق شايسته است گفتار او بر اندوختههای معنويت بيفزايد: «وَ يُرَغِّبُكُمْ فِي الْآخِرَةِ عَمَلُه»[24] رفتار او هم تو را به آخرت تشويق کند، يعنی سيمای رفيق، رفتار رفيق شما را از خدا باز ندارد و به خدا نزديک کند، رؤيتش يادآوری خدا، گفتارش بر علوم شما افزوده کند، و رفتارش شما را به قيامت و آخرت علاقمند کند.
خب روز دو شنبه است من رعايت وقت را هم بايد بکنم، وقت مقرر و محدد بايد در نظر گرفت، برنامههای ديگر هم از طرف بعثه مقام معظم رهبری توسل و عزاداری امروز روز دو شنبه است عرض ادبی کنيم به ساحت مقدس کريم اهلالبيت آقا امام حسن مجتبی، سيدالشهداء در برابر امام حسن در دوران امامت امام حسن تسليم محض بود، در برابر ولیحق در جريان پذيرش آن مصالحه و معاهدهای که امام حسن با معاويه قبول کردند در تاريخ دارد وقتی اين خبر به امام حسين رسيد که امام حسن قبول کردند آن قرارداد با معاويه را گرچه مرحوم کاشفالغطاء مینويسد اين قرارداد سراسر به نفع شيعه بود گرچه حالا معاويه عمل نکرد به بخشی از اينها، آقا امام حسين با چشمان اشک آلود آمدند در خيمه امام حسن، مردم ديدند آقا سيدالشهداء با قيافه متأثر از قبول اين عهدنامه وارد خيمه امام حسن شدند لحظات بعد امام حسين خارج شدند ديدند آقا چهره خندان است، گريان داخل شدند، خندان خارج شدند، يکی گفت آقا شما با چشم اشک آلود رفتيد داخل خيمه الآن خندان خارج شديد فرمود: «أَتَعَجَّبُ مِنْ دُخُولِي عَلَى إِمَامٍ»[25] سيدشهداء ادب را ببينيد، به امام حسن خطاب امام میکند در شگفتم که بر پيشوايي خودم وارد شدم و عرض کردم: «مَا ذَا دَعَاكَ إِلَى تَسْلِيمِ الْخِلَافَةِ»[26]برادر چرا خلافت را واگذار کردی به معاويه، امام حسن با يک جمله سيدالشهداء را آرام کرد فرمود: «فَقَالَ الَّذِي دَعَا أَبَاكَ فِيمَا تَقَدَّم»[27] به همان دليلی که پدرت بيست و پنج سال خلافت را واگذار کرد يعنی حساب اسلام است، حساب دين است امام بايد خرج بشود دين بماند، امام حسن بايد هزينه بشود دين بماند، دو امام در بين ائمه يک غربت خاص دارد يکی آقا امام حسن يکی امام جواد، از اين جهت که اينها در کانون خانواده هم غربت داشتند، در کانون خانواده هم همسر اينها با اينها مخالف، اما وجود مقدس امام حسن قبرش هم غريب است، شما امروز کربلا هستيد و اين بارگاه با عظمت، کسی مانع و رادعی شما نيست خير مقدم به شما میگويند تحويل میگيرند:
اما بقيع اينجا بقيع و بقعه دلهای کباب است، اينجا چراغش روزها هم آفتاب است
من روضهام از زبان امام حسين باشد خود آقا هم وصيت کردند برادر اگر اجازه دادند ما را کنار قبر جدم، و اجازه ندادند ببريد در بقيع به خاک بسپاريد جفا کردند نامردمی کردند اجازه ندادند تابوت حضرت را تيرباران کردند آقا فرمودند حرکت بدهيد پيکر را به سمت بقيع، قبر وقتی آماده شد سيدالشهداء پيکر امام مجتبی را وارد قبر کرد، اين شعر منسوب به سيدالشهداست، روضه من همين و عزيزان ما فيض بهتر بدهند، بنیهاشم و اصحاب اطراف قبر جمع شده بودند ديدند آقا امام حسين صورت يوسف اهلالبيت را امام مجتبی را از کفن خارج کرد گذاشت روی خاک، صدای گريه امام حسين بلند شد:
«أَ أَدْهُنُ رَأْسِي أَمْ تَطِيبُ مَجَالِسِي، وَ رَأْسُكَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِيبٌ»[28]
برادر ديگر بعد از شما نبايد عطر استعمال کرد، برادر نبايد ديگر بعد از شما: «أَ أَدْهُنُ رَأْسِي أَمْ تَطِيبُ مَجَالِسِي»[29] محاسن را خضاب کرد، چرا به احترامی آن صورت روی خاک قرار گرفته ديگر نبايد محاسن خضاب کرد، به احترام آن پيکری که تيرباران شد، ديگر نبايد عطر استعمال کرد، بگوييم يا اباعبدالله آمديم کنار پيکر امام مجتبی، اما کربلا زينب از بلندای تلزينبيه صحنهای ديد، پيکری که تيرباران، قطعه قطعه در گودی قتلگاه هم بگوييم يا حسين.
[1] احزاب21.
[2] احزاب21.
[3] احزاب21.
[4] احزاب21.
[5] احزاب21.
[6] احزاب21.
[7] احزاب21.
[8] طلاق3.
[9] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.
[10] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.
[11] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.
[12] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.
[13] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص68.
[14] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.
[15] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.
[16] شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد ج20 ص272.
[17] مصباح الشريعة / ترجمه مصطفوى متن ص156.
[18] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.
[19] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.
[20] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص97.
[21] الكافي (ط - الإسلامية) ج1 ص39.
[22] الكافي (ط - الإسلامية) ج1 ص39.
[23] الكافي (ط - الإسلامية) ج1 ص39.
[24] الكافي (ط - الإسلامية) ج1 ص39.
[25] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج4 ص34.
[26] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج4 ص34.
[27] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج4 ص34.
[28] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج4 ص45.
[29] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ج4 ص45.