استاد حدائق روز چهارشنبه 28 شهریورماه 1403 در مسجدالرسول(ص) شیراز همزمان با ایام هفته وحدت به بیان ضرورت وجود وحدت در عالم اسلام پرداختند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه القرآن الحکیم «وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»[1]
صدق الله العلی العظیم
من یک درس اخلاق از مرحوم آیت الله والد بهتان بگویم، در این زیارتهایی که میروید این کارها را بکنید تا انسان رشد کند. ایشان میفرمودند هر چیز خوبی برای خودت میخواهی اول برای دیگران بخواه. فکر جوانت هستی جوانها را دعا کن، مریض داری مریضها را دعا کن، مشکلاتِ اقتصادی داری اول دیگران را مقدم بدار، مقدمت میدارند، خودخواهی در دعا هم شما را عقب میبرد. خودم زنم و بچم...! میروی در نوبت، این اول.
اموات را مخصوصا یاد کنید که دستشان از دنیا کوتاه است، جبرئیل به رسول الله عرض کرد برای اموات هر کاری بکنید 70 هزار برابر به شما پس میدهند، این دوم.
مهمتر از این دوتا این نکتهای است که عرض میکنم، بالاخره همهی ماها در زندگی با کسانی که خاطر ما را آزردهاند برخورد داشتهایم، حالا کم و بیش دارد. شما در نظام خلقت پاکتر از رسول الله دارید؟ پیغمبر فرمود هیچ انسانی مثل من اذیت نشد، ما که خاک پای پیغمبر هم نمیشویم! «ما اوذیِ نبیٌ مثل ما اوذیتُ»[2] خب یک کسانی هم شاید در زندگی خاطر شما را مکدر کرده باشند، پولت را خوردند، آبرویت را بردند، توهین کردند، اینها ذهنتان را درگیر کرده، در این اماکن مقدس دعا به هدایتشان کنید، این خیلی مهم است، این اخلاقِ پیغمبری است، «أحسِن الی من اساء الیک»[3] حاج آقا با این نماز شبها و زیارت خواندنها میتوانی اینکار را بکنی، اگر توانستیم در مسیریم. طرف میگوید خدایا به خودت واگذارش کردیم، امام رضا به زمین بزنش، هنر نیست
من بد کنم و تو بد مکافات کنی، پس فرق میان من و تو چیست بگو
حاج آقا میگفتند بنشین در حرم و ببین چه کسانی در زندگی تو بیمهری کردند، حرمت شکنی کردند، از طرف آنها سلام کن به آنها، خیلی رشدتان میدهد خیلی بزرگتان میکند، تواضع کردی، محبت کردی، ایثار کردید، خدایی که واقف به حال ماست به شایستهترین وجه پاداش میدهد.
خب ایام هفته وحدت است و در آستانهی ورود به میلاد باسعادت دو شخصیت بزرگ نظام خلقت یعنی رسول خدا و امام جعفر صادق هستیم، من پیرامون وحد امشب آیه 46 سوره انفال نکاتی را عرض کنم. وحدت چگونه، چرایی وحدت و چگونگی ایجاد وحدت را خدمت عزیزان عرض کنم. خداوند میفرماید «وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَ رَسُولَهُ»[4] خدا امر میکند تمام مسلمانان و مومنین را به اطاعت از خدا و پیغمبر «وَلاَ تَنَازَعُواْ»[5] وارد تفرقه نشوید «فَتَفْشَلُواْ»[6] این اختلافات شما را سست میکند «وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ»[7] و قدرت را از شما میگیرد «وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»[8] و صبوری کنید خداوند با انسانهای صبور و شکیباست.
چند تا مطلب ذیل این آیه شریفه خدمت عزیزان عرض کنم، اولا آیه محور وحدت را خدا و پیغمبر میداند. این جمله را خدمت عزیزان عرض کنم، امام زمان در عصر ظهور با همان قرآنی که در خانههای ما و شما و مساجد است دنیای بشریت را مدیریت میکند. این نژادها میرود کنار، قومیتها میروند کنار «إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى»[9] همه به این باور میرسند که از یک پدر و مادرند، حالا اختلاف رنگ و اختلاف نژاد و اختلاف بلاد نباید ما را از هم دور کند، رگ و ریشهی همهی ما برمیگردد به حضرت آدم و حضرت حوا.
قرآن و اطاعت از پیغمبر محورد وحدت است. اگر امروزه اختلاف در عالم اسلام میبینید بخاطر این است که در این دو نکته ضعف داریم، «وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ»[10] شما ببینید داعش سربلند میکند، اینها یک استنباط شخصی از قرآن دارند، آدم میکشند جنایت میکنند فساد میکنند کارهایی که اصلا پیغمبر انجام نمیداد، نام رسول الله را هم میکنند شعار پرچمشان و میگویند ما مسلمانیم. یک کسی گفت آقا چرا عالم اسلام همه متفرقند؟ گفتم برای اینکه به «أَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ»[11] عمل نمیشد، اگر به «أَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ»[12] عمل میشد هفتاد روز بعد از غدیر نباید آن کسی که قرآن در حقانیتش تاکید فرمود «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»[13] آن آقا نباید در حاشیه میرفت، عمل نشد به توصیه قرآن و رسول الله.
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله یوسف حدائق، پسرعموی پدر ما، اواخر عمرشان بود، داستان مال شاید نزدیک به 38 سال قبل است. من از ایشان سوال کردم که این حدیث ثقلین که از رسول الله نقل شده که آخرین سخن پیامبر بعنوان ارشاد برای مسلمانان، ایشان فرمودند پیامبر دو انگشت سبابه را کنار هم گرفت یعنی اهلبیت در کنار قرآن، قرآن در عرض اهلبیت، اینجور نکردند که یکی مقدم و یکی موخر باشد. «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی»[14] در روایات ائمه هم داریم آقا موسیبن جعفر فرمود اگر کسی به عنوان دوستی به ما عمل به قرآن را کنار بگذارد از ما نیست و اگر کسی بعنوان عمل به قرآن از ما اهلبیت فاصله بگیرد از ما نیست، قرآن و سنت در کنار هم و در عرض هم. قرآن میفرماید راه وحدت در جوامع اسلامی «أَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ»[15] میباشد. در عصر ظهور شخصیتی زمام امور را بدست میگیرد که از سلالهی رسول است و مجری گفتار خداوند و کتاب الهی است. لذا میبینید وحدت نه بین مسلمانها بلکه در روی کرهی زمین ایجاد میشود و امنیت حاکم میشود. این نکته اول در ذیل آیه شریفه که قانون الهی و تبعیت از رسول الله موجب وحدت و محور وحدت است. خب اگر وحدت نبود قرآن میگوید اختلافات شما را سست میکند، اعتبار شما را زائل میکند، از درون سست میشوید و پوک میشوید. امروز شما ببینید وضعیت عالم اسلام را، مسلمانها کم موقعیت و امکانات دارند، با این گستردگی جغرافیایی کشورهای اسلامی و حساسیت بلاد اسلامی و ذخایری که خدا در اختیار مسلمانها قرار داده، شما امروز جریان غزه و لبنان و فلسطین و یمن را ببینید! چرا؟ چون وحد نیست «فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ»[16] سست میشوید، اعتبارتان را از دست میدهید، این هشداری است که خداوند اشاره میفرماید و امروز عالم اسلام گرفتار همین مسئله است. ماههاست اسرائیلیها دارند جنایت میکند در غزه، حالا مسلمانها هم هر کسی به سهم خودت اعتراض میکند ولی آنهایی که قدرتمند هستند در کشورهای اسلامی مساعدت و همکاری نمیکنند. نتیجه میشود همین «فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ»[17] این هم نکتهی دیگر.
مطلب دیگری که عرض کنم این است که قطعا باید در رعایت وحدت صبوری کرد، یک مقداری صبر میفرماید برای اطاعت از خدا و پیغمبر «وَاصْبِرُواْ»[18] ببینید عزیزان نماز خواندن صبر میخواهد، حج رفتن صبر میخواهد، حجاب صبر میخواهد، بله بعضیها صبر ندارند، میگویند حوصله نداریم چادر سر کنیم حوصله نداریم نماز بخوانیم حوصله نداریم حج برویم! طرف میلیاردر است ولی حج نرفته است! یکی از بزرگان ثروتمندان حج کنار مسجدالحرام آمد به رسول الله عرض کرد وضع مالی من خیلی خوب است، حاضرم هر چه بخواهید بدهم و خدا ثواب حج را به من بدهد، من حوصله اینکارها را ندارم، اینکارها عشق میخواهد، بله نماز شب عشق میخواهد. من جوان سراغ دارم میگوید آقای حدائق 23 ساعت در شبانهروز زندگی میکنم به عشق یک ساعت نماز شب. یکی را هم میبینید که «خواب اصحاب کهف چرت من است» میخوابد تا آفتاب میزند. البته اینها معرفت میخواهد. معرفت آمد میشود آن. لحظه شماری میکند نیمهشب برسد، لحظه شماری میکند ساعت سحر برسد تا از آن فیض بهره بگیرد. وقتی به پیامبر گفت وضع مالی من خوب است هر چه بخواهید میدهم، پیغمبر فرمودند به این کوه ابوقبیس نگاه کن، به وزن کوه ابوقبیس اگر در راه خدا طلا انفاق کنی ثواب حج را بهت نمیدهند. یعنی میلیونها تن طلا خرج کنی معادل یک سفر حج نمیشود! رسول الله فرمود باید بیایی حج، باید احرامی بپوشی، باید تلبیه بگویی، باید عرفات حضور پیدا کنی، مشعر را درک کنی، منا بیایی، رمی جمرات بکنی تا برسی به آن ثواب. همه چیز را با پول نمیشود خرید. گاهی اوقات آنقدر پول بیارزش است که قابل مقایسه نیست، یکی همینجاست، شم میلیونها تن طلا را ببینید که برابری با حج نمیکند. لذا در انجام تبعیت از خداوند و پیغمبر صبر باید داشت. بطور کلی من عرض کنم، هر کسی در گناه گرفتار است صبر ندارد. در مراتب صبر رسول الله میفرماید صبر سه مرحله دارد:
صبر در برابر مصیبت، این پایینترین مرحله صبر است، که پیغمبر فرمود اگر کسی مصیبتی دید و عزیزی را از دست داد و ناسپاسی نکرد و کفران نکرد، خداوند سیصد درجه به او عنایت میکند.
دوم صبر در برابر طاعت است که بالاتر است؛ نماز، حج، پرداخت خمس، پرداخت زکات، رعایت ارزشهای اخلاقی، مسائلی اجتماعی و ارزشها و حجاب، اینها صبر میخواهد، بعضیها صبر ندارند، این خانمی که حجاب رعایت نمیکند بیصبر است. آن خانمی که حجاب دارد صبور است. آن کسی که مقید به نماز اول وقت است صبر دارد، آن کسی که نماز هر وقت خواست نماز میخواند ضریب صبرش پایین است. بعد پیغمبر فرمود کسی که صبر در برابر طاعت داشته باشد خداودن 600 درجه عنایت میکند.
سوم: عالیترین و پرثوابترین جلوهی صبر، صبر در برابرِ گناه است. حاج آقا غیبت نکن، دروغ نگو، حرام نخور، خیلی هنر است، یک وقت میبینی طرف نماز اول وقت میخواند غیبت هم میکند، حج میرود در حج گناه هم میکند، زیارت میرود در زیارت معصیت هم میکند، صبر در برابر گناه ندارد. در همین سفر مشهد مقدس بعضی خانمها میآمدند که از نظر پوشش نمرهی قبولی نمیگرفتند! البته یک درس اخلاقی بود در جمع خدام حرم مطهر، به آنها گفتم که تمام کسانی که میآیند زیارت از جاذبه امام رضاست و امام رضا جمعشان کرده، این هنر ما نیست. اینها به عشق امام رضا آمدهاند و هنر ما این است که اینها را با فرهنگنامهی امام رضا آشنا کنیم، اینها بفهمند کجا آمدهاند، بفهمند رضایت اولیا کجاست، چگونه عمل کنند که امام از او راضی باشد، این مهم است. با یک خانمی صحبت شد، گفتم خواهر محترمه با این وضع و پوشش، اول قدر خودت را بدان که امام رضا قابلت دانسته آمدی، حالا نان کجا را داری میخوری برو پیدا کن، دعای پدر و مادر بوده، کار خیری بوده که آمدی اینجا، بدان هیچ اتفاقی اتفاقی نیست. گفتم اما حالا که لایقت دانستند لیاقت نشان بده، گفت چکار کنم؟ گفتم خانم با این لاکها و این حجاب ناقص نیست آنچیزی که امام رضا میخواهد. و واقعا هم مردم طینتشان پاک است. روز دیگری حرم میرفتم خانم دیگری آمد گفت حاج آقا من مدتها ناخن چسبانده بودم، حرم رفتم و نمیدانستم، بعد کسی تذکر داد که با این ناخنها تو غسل و نمازت را چکار میکنی؟ گفت این غسلت باطل است، تو الان شرایط طهارت جسمی نداری آمدی حرم! این خانم بیرون حرم گفت من اینها را با زحمت برداشتم، بعد دغدغهی این را دارم که آن مواردی را که نمیدانستم و آمدم در حرم امام رضا چه بر من خواهد گذشت؟ گفتم من از جد امام رضا یک چیزی را بگویم، از اینکار پشیمانی؟ گفت بله، گفتم خدا قبول کرده دیگر نگران نباش. امام صادق فرمود نشانهی توبهی مقبول این است که دیگر آن کار اشتباه را تکرار نکنی. خب بله گناه نکردن صب میخواهد و صبرش هم صبر بالایی است و اگر کسی صبور در برابر ارتکاب گناه بود پیغمبر فرمود خدا 900 درجه به او عطا میکند. بعضیها در اطاعت از خدا میلنگند، قرآن به سر میگیریم و یک جاهایی قرآن را فراموش میکنیم. نام پیغمبر را در نماز میبریم در اذان و اقامه میبریم در عمل پیروی از رسول الله نمیکنیم. در تشهد نمازمان بعنوان ذکر واجب میگوییم «و أشهد انَّ محمداً عبده و رسوله» اما در رفتارمان یک وقتی میبینی زوایایی از زندگی ما مورد تایید رسول الله نیست، هر کسی میخواهد در اطاعت خدا و پیغمبر موفق باشد باید ضریب صبر را بالا ببرد، باید تحملش را قوی کند. این هم مطلبی دیگر.
و خداوند میفرماید «إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»[19] خود این فراز انسان را در مسیر صبر تقویت میکند. مردم وقتی فراموش نکنند خدا با صابرین است، خدا با آنها همراه است، وقتی این را فراموش نکردند بالاخره دنیا میگذرد، من کراراً عرض کردم آقایان در این شهر کسانی بودهاند که یک نفرشان الان نیست، صد سال دیگر هم کسانی خواهند آمد که از من و شما خبری ندارند! یک دورهای داریم، حالا این دورههای ما هم فراز و فرود دارند، یک روز سلامتی است یک روز سلامتی نیست، یک روز پول است یک روز پول نیست، یک روز دنیا بر وفق مراد است یک روز دنیا بر وفق مراد نیست. آنچه سبب میشود انسانها در این فراز و فرودها استوار و صبور باشند، فراموش نکردن این است که خدا با صابرین است. این را اگر یادمان نرفت دیگر دلگرم میشویم. حضرت موسی بنیاسرائیلیها را میبرد سمت نیل به امر الهی. بنیاسرائیلیها وحشت کرده بودند گفتند موسی دارند پشت سر ما میآیند، ما داریم سمت نیل میرویم و در بنبست قرار میگیریم، همهی ما را میکشند، حضرت موسی امر خدا را شنیده بود، خدا فرموده بود بروید سمت نیل، موسی هم فرموده بود «إنَّ اللهَ مَعَنَا» دشمن مسلَّح در تعقیب اینها دارند میآیند، اینها هم دارند میروند در بنبست زندگی! نیل دریایی خروشان است که راه فراری نیست، حضرت موسی میفرماید «انَّ الله معنا» مردم اگر باور نکنیم که خدا با ماست، در مشکلات زندگی هم کم نمیآوریم.
من چند روایت هم ذیل این نکته عرض کنم و جمعبندی مطالب را محضر عزیزان تقدیم کنم. از آثار این وحدت و یکپارچکی، آقا امام صادق میفرماید «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»[20] مومنین برادران یکدیگر هستند، جامعهی ایمانی برادران هم هستند، اینها فرزندان یک پدر و مادر هستند. خدا رحمت کند سعدی را، این شعر سعدی ریشه در همین روایات دارد:
بنیآدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار
اگر چه بعضیها میگویند سعدی سنی بوده، معاذ الله! حواسمان باشد سعدی در قیامت جلویمان را نگیرد. او شیعه بوده و نوع اشعار سعدی برگرفته از روایات اهلبیت است. شنیدید شعر سعدی را بشنوید حدیث امام صادق را، امام صادق میفرماید «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ بنوا أبٍ و أُم»[21] مومنین همه از یک پدر و مادرند، «و اذا ضربَ علی رجلٍ منهم عِرقٌ سَهِر له آخِرون»[22] حضرت میفرماید اینها مثل یک پیکر واحدند که اگر یک رگ از انها زده شود، سایر اعضای این بدن خوابشان نمیبرد. دیدید طرف مریض است، به او میگویند چرا خوابت نمیبرد؟ میگوید کلیهام درد میکند. کلیهات چه ربطی به چشمت دارد، چه ربطی به کبدت دارد؟ حاج آقا جریان غزه را اگر کسی ببیند و بگذرد، در «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»[23] باید تردید کند. طرف میگوید مشکل خودت است به من ربطی ندارد خودت میدانی! حالا او یک اشتباهی کرد و یک بدهی بالا آورد. آقا اگر میتوانی راهنماییاش کنی، با قلمت با بیانت با فکرت، کار کن.
تو کز محنت دیگران بیغمی، نشاید که نامت دهند آدمی
اگر کسی حالت بیتفاوتی پیدا کرد در جامعهی خودش. به یک پدری که خیلی ادعای تدیُّنش میشد گفتم حاجی میگویند پسرت زندان عادلآباد است! گفت او نفهمی کرد بدهکاری بالا آورد و رفت زندان، باید آدم شود! حالا پدرش پول هم داشت. گفتم پسر شما آدم مُسرِفی بود در هزینه کردن؟ گفت نه کسی سر او کلاه گذاشت. گفتم کسی سر تو کلاه نمیگذارد، بابا فرزندت است، فرزندی که تو میگویی نمازش ترک نمیشود، گاهی ببینید دنیا چقدر مشغولمان میکند، گفت بگذار بماند من هزینه نمیکنم، پناه بر خدا! خب این یک روایت از آقا امام صادق. ما الان در شهر خودمان هیئتها مذهبیها مسجدیها متدینین مردم! ما گاهی اوقات رگههای اختلاف را میبینیم، هیئت فلانی با فلانی جبهه میگیرند، مسجد فلان و مسجد فلان. بابا همه در یک خط هستیم. رسول الله فرمود «الجماعة رحمة و الفرقة عذاب»[24] اجتماع مسلمانها عذاب است و تفرقه باعث عذاب است. اگر تفرقه آمد میشود عامل عذاب برای جامعه.
به آثار دیگر وحدت اشاره کنم: در روایت داریم که همدردی در جامعه زیاد میشود. جامعه وقتی متحد شد همدرد میشوند و نسبت به مشکلات دیگر بیتفاوت نمیشوند. در نهجالبلاغه امیرالمومنین در اوصاف انسانهای با تقوا، یکی از اوصاف را حضرت اینگونه میفرماید «قلوبُهم محزونه»[25] افراد باتقوا قلب اندوهگین دارند .این قلب اندوهگین در روایات چند وجه برایش ذکر شده که یک وجهش این است. میگویند آدم باتقوا مشکلات اقتصادی مردم را که میبیند آرامشش گرفته میشود. وقتی میفهمد که یک نفر هزینه درمان نداشت، وقتی میفهمد یک نفر گرسنه خوابیده، وقتی میفهمد بعضیها در مضیقهاند، حالا اگر بتواند کمک کند که کمک میکند، اما یک وقتی دستش خالی است و ناراحت است، تلویزیون صحنههایی از جنایات اسرائیل را نشان میدهد، این را اگر کسی ببیند و اندوهگین بشود باید خدا را شکر کند که آدم سالمی است. بدا به حال کسی ک درد مردم را ببیند و بیتفاوت بگذرد. او آدم سالمی نیست.
تو کز محنت دیگران بیغمی، نشاید نهند نام تو آدمی
یک جهت اینکه امیرالمومنین میفرماید «قلوبُهم محزونه»[26] این است که اینها قلبشان اندوهگین است چراکه مشکلات اقتصادی دیگران آنها را رنج میدهد، یعنی خودش مشکل ندارد ولی وقتی میفهمد دیگران دچار مشکل هستند بهم میریزند. یک جهتش هم این است که انسانهای باتقوا وقتی مفاسد اخلاقی را در اخلاق دیگران میبینند رنج میبرند، خودش آدم خوب و متدینی است اما میبیند فلان کس دارد گناه میکند، این آدم متاثر و ناراحت میشود. وقتی به او میگویند تو که گناه نکردی تو چرا ناراحت میشوی؟ جواب میدهد من بیحرمتی به خدا را نمیتوانم ببینم. این نشانهی محبت واقعی است. من اگر ادعا کنم که امام زمان را دوست میدارم ولی وقتی جلوی من به امام زمان توهین میکنند میخندم یعنی دروغ میگویم، شعار است و واقعیت نیست. من اگر ببینم حرمت ولیعصر را کسی در گفتارش میشکند و بیتفاوت باشم، در خودم باید تجدید نظر کنم. لذا محبت و اتحاد موجب همدردی میشود. امام باقر فرمود «المومنون فی تبارهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل الجسد»[27] مومنین در نیکی کردن به هم در رحم و شفقت کردن به یکدیگر، در عطوفت نسبت به یکدیگر مانند یک پیکر واحدند. یعنی خودشان را جدا نمیبینند. لُر و ترک و کرد و فارس میرود کنار و میشوند یک پیکرهی واحد. این یکی از آثار ارزشمند وحدت است. پیوندهای اجتماعی موجب وحدت میشود، پیوندهای اجتماعی از ثمرات وحد است که امیرالمومنین میفرماید «علیکم بالتواصل و التباذل و ایاکم و التقاعد و التحاسد و التدابر»[28] مسلمانها سعی کنید ارتباطهایتان را با هم بیشتر کنید، بذل کنید به یکدیگر، حالا بذل مالی یا علمی یا خدمات اجتماعی. آقا آن کاری که میتوانی دریغ نکن از دیگران، تا میتوانید از این فرصتها استفاده کنید، و پرهیز کنید از اینکه به یکدیگر پشت کنید، و از اینکه ارتباطهایتان را یکدیگر قطع کنید. در یک نامهای آقا امام هشتم به عبدالعظیم حسنی دادند خطاب به عموم شیعیان. حضرت فرمودند آنهایی که به هم نزدیکند و مهربانند به ما نزدیکند. میخواهید به امام رضا نزدیک شوید دلهایتان را به هم نزدیک کنید «فانَّ ذلک قرَّبَه الیَّ»[29] امام رضا فرمود مومنین هر چه بهم نزیکتر و صمیمیتر باشند به منِ امام رضا نزدیکترند و هر چه به هم فاصله میگیرند از ما هم فاصله میگیرند. این هم نکتهای دیگر.
از موارد دیگری که در آثار واحدت هست، امداد الهی است. رسول الله فرمود «ید الله مع الجماعة»[30] ید الله شامل کسانی میشود که اجتماع را رعایت میکنند. خب این قسمت نخست بحث است. من یک جمله اشاره کنم، شاید برای عزیزان سوال پیش بیاید. آقا این وحدتی که میگویید در عالم اسلام باید باشد، یعنی ما از شیعه بودن دست برداریم یا اینکه اهل سنت بیایند شیعه شوند؟ وحدت تا کجا؟ وحدت تا جایی که دشمن از افتراق شما سوء استفاده نکند. ما میگوییم وحدت، یعنی مشترکات داریم با مسلمانان، خدای ما یکی است، رسول ما یکی است، ما میگوییم دشمن سوء استفاده نکند. بله اتفاقی افتاد بعد از وفات رسول الله که اوامر الهی رفت در حاشیه، خدا رحمت کند امام را، امام میفرمودند در جماعت اهل سنت که میروید با اینها نماز بخوانید، مهر هم که ندارید روی فرش بخوانید. امام بعنوان یک فقیه فرمودند من این را قبول دارم، مراجع موجود هم همین را فرمودند. رعایت وحدت شود و دشمن سوء استفاده نکند. دشمن یک نگاه دیگری ایجاد نکند که تفرقه بین مسلمانان بیفتد که در تاریخ گذشته از اینها خیلی سوء استفاده شد. جنگهایی که اتفاق افتاد، همین عقاید انحرافی غلطی که داعش دارد. یکی از فرماندهای سپاه میگفت در سوریه یکی از فرماندههای داعشی را گرفته بودیم که روزه بود، یک قاشق هم در جیبش بود، میگفت سریع من را اعدام کنید میخواهم امشب افطارم را با پیغمبر بخورم! اصلا با این نگاه دشمن کار کرده، طرف شیعه را دشمن صددرصد پیغمبر میداند. اینکه قرآن میفرماید «وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ»[31] بابا خدا را بشناسید، قرآن را بشناسید، از رسول تبعیت کنید، بله دشمن بازی میدهد، البته من این را هم عرض کنم، ما در بین اهلسنت داریم سنیهایی که انصافاً نسبت به اهلبیت ارادت دارند. من سال 85 بندرعباس مسجد علیبن ابیطالب سخنرانی داشتم، شب آخر آن آقایی که مسئول جلسه بود گفت یک خانم سنی با شما کار دارد. یک خانمی که از اطراف بندرعباس هم گفت میآید. این را خود من دیدم و این حالتی که من از این زنِ سنی دیدم به جرأت میتوانم بگویم در جلسات شیعه به این نحو من ندیدم. دیدم این خانم با چشمان اشکآلود آمد، گفت آقا ناراحتم از پایان یافتن این جلسات و سلب توفیق ما تا برود و سال دیگر بیاید و من باشم یا نباشم. گفت شما به مسئولینی که این هیئت را اداره میکنند بگویید این جلسات را در طول سال برگزار کنند. این حرف یک خانم سنی است. دو بچه کوچک هم داشت با خودش آورده بود.
یک چیزی هم بگویم قیامت انشاءالله شرمنده امیرالمومنین نشویم. یک سال در مکه معظمه در بعثهی آیت الله مکارم، یک آقایی وارد شد، او اهل الجزائر بود و در مصر استاد دانشگاه بود در رشتهی حقوق دکتری داشت، جوان 35 سالهای بود، خیلی جوان فهیمی بود، آمد نشست، یک مقدار بحثهای اعتقادی را مطرح کرد، بعد در ضمن صحبت دوستان از او پرسیدند شما ازدواج کردید؟ گفت بله، گفتند چند فرزند داری؟ گفت دو پسر دارم. بعد این حرف را زد، اینجا را حواسمان باشد جلوی امیرالمومنین در قیامت سرمان پایین نیفتد. گفت پسر اولم را به عشق فرزند اول علی نامش را حسن و کنیهاش را ابامحمد، فرزند دومم را به عشق فرزند دوم علی اسمش را حسین و کنیهاش را اباعبدالله گذاشتم. ما اسم بچههایمان را چه میگذاریم؟ در قیامت خیلی از پدرها گیرند، چون در قیامت فرزندان مطالبهی حق میکنند. یک آقایی بچه را آورد در محراب گفت در گوشش اذان بگویید، گفتم اسمش چیست؟ گفت من اسم نگذاشتم هر چه شما بگویید. گفتم بگذار فاطمه. هیچ امامی در خانوادهی او دختر نبود مگر اینکه اسمش فاطمه بود. بابا یاد بگیریم از امیرالمومنین یاد بگیریم از امام حسن، بیاموزیم از زینالعابدین، از امام باقر، امام صادق، امام کاظم! هر کدام از ائمه که دختر داشتند نام فاطمه را برای او انتخاب کردند. قیامت امیرالمومنین میفرماید این استاد دانشگاه الازهر مصری را خدا دو بچه داد و نام فرزندان من را برای آنها گذاشت، شما چه اسمی انتخاب کردید؟ کجا هستیم بعضی از ما؟ حساب داعش و وهابیها و سلفیها را بگذارید کنار، قاطبهی اهل سنت طینتشان پاک است. من در همین شیراز آدم سنی سراغ دارم برای امام حسین خرج میکند و طرف هم خدا بهش داده و ریالی برای امام حسین خرج نمیکند و میگوید شیعه هستم. لذا عمدهی اهل سنت طینتهایشان پاک است و دشمن سوء استفاده نکند. دشمن ایجاد اختلاف نکند که این شعار انگلیسیهاست: تفرقه بینداز و حکومت کن. این را اینها بهرهبرداری نکنند، مراقب باشیم مخصوصا در ایامی که هفتهی وحدت است و میلاد رسول خداست. وجه اشتراک ما با قاطبه مسلمانها خداوند و رسول است، بله ما در اینکه امیرالمومنین امام به حق است ولاغیر معتقدیم ولی دشمن نباید از این بهرهبرداری نکند. ما معتقدیم حجتهای خدا بعد از پیغمبر، امیرالمومنین است تا صاحبالزمان، بلاشک و ذرهای از این عقیده عقب نمیرویم، ولی به دشمن اجازه نمیدهیم که از این اعتقاد ما سوء استفاده کند در تخریب بنیاد اسلام. آقا امیرالمومنین 25 سال سکوت کرد برای چی؟ یک جملهی تاریخی برایتان بگویم این شنیدنی است، در جریان جنگ امام حسن با معاویه در اردوگاه جنگ خبر پخش شد که امام حسن مصالحهی با معاویه را قبول کرد. ببینید صلح کردند نه بیعت، بعضیها میگویند امام حسن بیعت کرد، معاذالله! امام حسن مصالحه را قبول کردند، یک قرارداد دو طرفه بود که مرحوم کاشف الغطا مینویسد امام حسن مثل یک فرماندهی سیاستمدار زبردست عمل کرد. بندبند این قرارداد به نفع شیعیان و عالم اسلام بود، گرچه معاویه بخشی را قبول نکرد، اما امام حسن کار خودشان را کردند و اصلا نهضت امام حسین با این عظمت ریشه در مصالحهی امام حسن با معاویه داشت. آنچه سبب شد امام حسین قیام کند پیمانشکنی و اعراض معاویه از آن مصالحه بود. یعنی امام حسن دست امام حسین را پر کرد، که آقا بعد از من حرف برای گفتن داری، من به معاویه شرط کردم که بعد از خودش خلیفه نسب نکند، خلیفهی بعد از او را عالم اسلام انتخاب کند. اینکار را نکرد و امام حسین قیام کرد. این جمله شنیدنی است، خبر وقتی پخش شد که امام حسن صلح کردند، امام حسین تا این خبر را شنیدند شروع کردند گریه کردن. اشک از چشمان امام حسین جاری شد و رفت به سمت خیمهی امام حسن. دقائقی گذشت دیدند امام حسین از خیمه آمدند بیرون با چهرهی خندان، لب متبسم، امام با چشم اشکآلود رفت داخل خیمه و حالا با چهرهی خندان دارد خارج میشود! دور امام حسین حلقه زدند و گفتند آقا چه شد؟ گریان داخل شدید و خندان خارج شدید؟ این جمله از سیدالشهداست، ادب را ببینید، ادب را از امام حسین باید یاد بگیرید، امام حسن با یک جمله امام حسین را از ناراحتی آورد بیرون، فرمود: «عجبتُ مِن دخولی علی امامٍ اُریدُ أن اُعَلِّمَه فقلتُ ماذا دعاکَ الی تسلیم الخلافة قال الذی دعا أباک» برادر چرا خلافت را واگذار کردی؟ چرا جلوی معاویه کوتاه آمدی؟ امام حسن فرمود به همان دلیلی که پدرت کوتاه آمد، یعنی مردم حساب اسلام! بقای اسلام! امیرالمومنین 25 سال صبر کرد که اسلام بماند، این اسلامی که ما امروز داریم مرهون تلاش امیرالمومنین است، نه فقط ما، عالم اسلام پای سفرهی امیرالمومنین است. در همان روزهای آغازین غصب خلافت ابوسفیان از مکه پیغام فرستاد و به امیرالمومنین گفت اگر اجازه بدهید مدینه را پر از پیاده و سوارهی نظامی میکنم و حکومت را از دست اینها بیرون میآوریم و شما را خلیفه میکنیم، اما ابوسفیان پشت اینکار مقاصد سیاسی داشت، آقا امیرالمومنین فرمودند هیهات از اینکه علی برای رسیدن به حقش دست یاری طلبیدن به سمت ابوسفیان دراز کند، 25 سال! بحث اسلام است! آقا چرا ما میگوییم وحدت؟ اینها با اصل اسلام مخالفند. امیرالمومنین این درس را داد، امام حسن این درس را آموخت، اهلبیت این درس را آموختند، آقا فرمودند به همان دلیلی که پدرت خلافت را واگذار کرد، یعنی بحث اسلام است. لذا ما در عقائد حقهی شیعه مقاوم و پایداریم، اما دشمن هم نباید سوء استفاده کند، اینها سبب خصومت و نزاع و جولان دشمنان شود. امروز دارند به مسلمانان غزه ظلم میکنند، اینها مسلمانند و پیرو خدا و پیغمبرند و هر کجای عالم که به انسانی ظلم شود اصلا ظلم ممنوع است چه برسد به مسلمانان. این هم نکتهای دیگر که از فرمایشات وجود مقدس آقا امیرالمومنین اشاره کردیم به عزیزان.
من یک حدیثی هم گذرا عرض کنم، این هم عیدی شما باشد برای همهی ما. این حدیث را امام صادق از آباء گرامیاش تا میرسد به رسول الله نقل میکند. رسول الله فرمود در قیامت کسانی به من نزدیکند که اینها در ایام زندگی دنیاییشان انسانهایی راستگو و امانتدار، انسانهایی با وفای به عهد «أوفاکم بعهد الله»[32]، انسانهایی خوش اخلاق و انسانهایی مردمی «أقربکم الی الناس»[33] اینها به مردم نزدیکترند، یعنی شما هر چه مردمیتر باشید، ارتباطتان با مردم قویتر باشد در قیامت به پیغمبر نزدیکترید.
در عرش اعلا ذات حق آن شب دو منبر ساخته، بر عرشهی هر منبری تاجی زگوهر ساخته
کین تاجهای را ذات حق بهر دو رهبر ساخته، یک را برای احمد و یک بهر جعفر ساخته
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج و سهِّل له المخرج و اوسِع له المنهج
[1] انفال آیه46
[2] الوافی ج2 ص235
[3] تحف العقول ص305
[4] انفال آیه46
[5] انفال آیه46
[6] انفال آیه46
[7] انفال آیه46
[8] انفال آیه46
[9] حجرات آیه13
[10] انفال آیه46
[11] انفال آیه46
[12] انفال آیه46
[13] مائده آیه67
[14] دعائم الاسلام ج1 ص28
[15] انفال آیه46
[16] انفال آیه46
[17] انفال آیه46
[18] انفال آیه46
[19] انفال آیه46
[20] الکافی ج2 ص165
[21] الکافی ج2 ص165
[22] الکافی ج2 ص165
[23] الکافی ج2 ص165
[24] نهجالفصاحه ص433
[25] نهجالبلاغه خطبه متقین
[26] نهجالبلاغه خطبه متقین
[27] مستدرک الوسائل ج12 ص424
[28] مستدرک الوسائل ج9 ص49
[29] الاختصاص ص247
[30] نهج الفصاحه ص45
[31] انفال آیه46
[32] امالی شیخ طوسی ص251
[33] امالی شیخ طوسی ص251