استاد حدائق روز دوشنبه 17 مردادماه 1401 مصادف با شب یازدهم محرم در مسجدالنبی(ص) شیراز به ادامه سلسله مباحث « درس های نهضت سیدالشهدا(ع)» پرداختند.

 

دانلود

جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم­الله الرحمن الرحيم

قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»[1].

صدق الله العلی العظيم

خب بنده هم به حسب تکليف و وظيفه خودم هم از برادران عزيز خواهران محترمه­ای که ادب کرديد احترام کرديد به محضر مقدس سيدالشهداء با حضور خودتان شرکت­تان همکاری­های که کرديد، خدا رحمت مرحوم ابوی ما آيت­الله والد می­فرمودند اين آيه: «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى‏»[2]هم حسن است هم عيب است حسن است برای آن­هایی که کار کردند عيب است برای آن­های که کار نکردند. خدا می­فرمايد من ديدم من بودم، الحمدلله برای شماهای که ادب کرديد احترام کرديد در اين ايام ببينيد آقايون گذشت شب اول محرم گفتم می­گذرد بياييد و نياييد دهه محرم تمام می­شود و به پايان رسيد يک دهه خوش به سعادت شماها که وقت گذاشتيد و برای خود سرمايه اندوختيد اين را من در جلسه­ای عرض کردم حبيب‌ابن مظاهر اسدی با آن عظمت که گل سر سبد اصحاب الحسين است يکی از بزرگان علما خوابش را ديد، حبيب موقعيت خيلی عالی و جايگاه بالای داری، از اين ديگر بهتر نمی­شود شما ببينيد در سال مليون­ها انسان به زيارت امام حسين می­روند هرکه می­خواهد برود در حرم يک سلام به حبيب می­کند می­خواهد بيايد بيرون يک سلام ديگر می­کند شما اين توفيق را برای که داريد، در جوار سيدالشهداء قرار گرفته با آن عظمت گفت حبيب ديگر بالاتر از اين که نمی­شود عظمت آبرو عزت گفت حاجتی هم داری؟ گفت يک حاجت دارم ولی حيف که اين حاجت عملی نمی­شود، گفت حاجتت چيست؟ گفت دلم می­خواست بر گردم به دنيا بيايم در مجلس عزای امام حسين به شرکت کنندگان در مجلس عزای امام حسين خدمت کنم در اين جلسات چه خبر است؟ ما نمی­دانيم رفتيم می­فهميم چه خبر است؟ تا هستيم بی­خبريم حبيب می­داند چه خبر است خدا از همه قبول کند وظيفه خودم می­دانم از هيئت آل­يسين که خب اين يازده شب در اين مسجد زحمت کشيدند در کنار هيئت شهدای مسجدالنبی، عزيزان انصافاً مجلس عزا را تجليل کردند مديريت برنامه­ها را خدا از همه کسانی که در اين هيئت هيئات ما جمع محترم قبول زحمت کردند به شايسته­ترين وجه پذيرا باشد توفيقات اين عزيزان را مداحات محترمی که به فيض رساندند برادر عزيزمان آقای حاج حسين آقای مؤمني، خواهران محترمه­ای که در انتظامات رسيدگی مراقبت امر مسجد و هيئت زحمت کشيدند خدا انشاءالله اين­ها را ذخر و ذخيره عالم آخرت ما قرار بدهد، از عزيزانی پايگاه مقاومت مسجد که ده شب انتظامات مسجد را به عهده داشتند البته امشب اين­ها را آزاد کردند که ديگر خودشان در کنار شما يا در جلسات هيئات بتوانند از اين فرصت عزاداری بهتر استفاده کنند از اين عزيزان هم ما تشکر می­کنيم يک تذکر ديگری هم عرض کنم الحمدلله مسجد صندوق قرض الحسنه­ای دارد که در خدمت مردم هستند بعضی­ها عنوان کردند که اشاره­ای بشود آقايون يک پول­های داريد نيازتان نيست در حساب گذاشتيد بی­فايده خب بگذاريد حالا يک مدت مشکل ديگران را حل کند که خيرش به شما می­رسد صندوق مسجد الحمدلله از صندوق­های قرض الحسنه فعال خدمات خوبی ساليان متمادی داده جا دارد من از مرحوم حاج­آقای حاج حسين آقای علی­پور ياد کنم رحمت­الله عليه که سال­ها زحمت اين صدوق را ايشان به عهده داشت و تا بود خدمت می­کرد از اصحاب مسجد بود که متأسفانه در بيماری کرونا از جمع ما رخت بر بست، حالا بعضی از عزيزان عنوان کردند ما می­خواهيم مشارکت کنيم در قرض الحسنه، ببينيد صدقه را خدا ده برابر خدا جواب می­دهد قرض الحسنه را هجده برابر چون در صدقه يک وقت شخصيت فرد آسيب می­بيند هر وقت می­بيندت دست به سينه می­گذارد آقا ممنون شما هستيم شرمنده شما هستيم ولی در قرض الحسنه اين طور نيست قرض داديد شخصيت فرد آسيب نمی­بيند پول را بر می­گرداند روحيه کار از فرد گرفته نمی­شود اين­ هم حالا عزيزانی که موفقند اين­جا جای امنی است برای خدماتی که عزيزان می­خواهند به ديگران بدهند در اين شرائط آشفته گاهی اوقات مبلغ­های قرض مشکلات عزيزان را حل می­کند، خدا از همه پذيرا باشد و قبول نمايد تقديم به ساحت مقدس ولی عصر صلوات غراتری ختم نماييد.

سخن در اين شب­های که توفيق صحبت در جمع شما عزيزان بود با محوريت سخنی از فرمايشات امام حسين امروز عاشورا کربلا بود، که حضرت خود را در پنج اصل معرفی کرد، اين حرف امام حسين امروز بود آقا صبح عاشورا نماز را که خواندند سخنرانی کرد تا لحظه شهادت قريب به چهل سخنرانی امام کرد از اين فرصت­های که استفاده می­شد حرف می­زد ارشاد می­کرد در يکی از اين صحبت­ها امام پرده برداری کرد از عظمت خودش اين چه نيروی در حسين ابن علی است که حاضر است از همه چيز بگذرد از عقيده نگذرد، بعضی از ما مردم با يک مختصر تهديدی جا می­زنيم آقا عزلت می­کنم، پولت را نمی­دهم، تهديد می­کند طرف ساکت می­شود اما وجود مقدس امام حسين در برابر تمام نامردمی­ها ايستاد چرا؟ امام فرمود ناپاک فرزند ناپاک زاده، خطبه اين است: «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ»[3] يعنی ناپاک فرزند ناپاک زاده ابن زياد من را بين دو کار مخير کرده بين شمشير جنگيدن کشته شدن، بيعت کردن و تسليم شدن و ذلت را پذيرفتن و من حسين زيربار ذلت نمی­روم چرا؟ به پنج دليل، يک بندگی خدا که اين بحثش گذشت که عرض کرديم عزيزان هرچه خدا بيشتر بندگی کنيد عزيزتر می­شويد در يک حديثی امام صادق عليه­السلام می­فرمايد: مردم در دنيا دنبال چهار چيز می­دوند همه­مان بد هم نيست اما راه را گم می­کنيم يکی از چيزهای که همه دوست دارند عزت است، شما يک نفر را پيدا کن که بگويد من دوست دارم ذليل زندگی کنم، اين مگر عقلش پاره سنگ ببرد، آدم عاقل عزت را دوست می­دارد اين يک، دوم کمی ناراحتی، سوم آسايش در زندگی دنيا چهارم بی­نيازی شما اين تلاش­های مردم روزانه شبانه برای اين است که می­گويند آقا می­خواهيم محتاج نباشيم دست­مان جلو ديگران دراز نباشد امام صادق می­فرمايد اين­ها راه دارد مردم دارند بی­راهه می­روند دنبالش من يکش را برايتان بگويم چون از بحث می­خواهم فاصله نگيرم، عزت را همه می­خواهند گاهی اوقات در چارچوب خانواده فرزند خانه دوست دارد عزيز باشد خيلی دستش جلو پدر دراز نشود، پدر دوست دارد عزيز باشد از فرزندانش چيزی تقاضا نکند زن و شوهر به همين نحو اين روحيه عزتمندی در ذات انسان­هاست مردم برای رسيدن عزت کجا تلاش می­کنند و خدا کجا قرار داده، آقا امام صادق می­فرمايد: «وَ أَمَّا الْعِزُّ فَمَوْجُودٌ فِي خِدْمَةِ الْخَالِقِ»[4] مردم می­خواهيد عزيز بشويد بندگی خدا را فراموش نکنيد جوانان همين نمازی که می­خوانی عزت است همين بندگی خدا بزرگت می­کند عزتی که خدا می­فرمايد: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ‏»[5] مظهر عزت خداست می­خواهيد به آن عزت برسيد بندگی کنيد:

بندگی کن تا که سلطانت کنند، تن رها کن تا همه جانت کنند

خوی حيوانی سزاوار تو نيست، ترک اين خو کن انسانت کنند

بگذر از فرزند و جان و مال خويش، تا خليل الله دورانت کنند

چون نداری درد درمان هم مخواه، درد پيدا کن که درمانت کنند

عزت را امام صادق می­فرمايد در بندگی خداست: «فَمَنْ طَلَبَهُ فِي خِدْمَةِ الْمَخْلُوقِ لَمْ يَجِدْهُ.»[6] امام صادق می­فرمايد هرکسی دنبال رسيدن به عزت است در خدمت به خلق خدا را فراموش کند. آقا هوای فلانی را داشته باش فلانی پارتی خوبی است فلانی موقعيت خوبی دارد، حامی­مان هست هوايمان را دارد اين جور اگر شدی به عزت نمی­رسي عزت تنها راه رسيدن در اتصال و ارتباط با خداست اين يکی از چيزهای است که همه می­خواهند ولی راه را اشتباه می­روند مردم عزت را در اين می­دانند که آقا فلانی را داشته باش، هوايمان داشته باشد حامی خدا: «كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلاً»[7]، «كَفى‏ بِاللَّهِ حَسيباً»[8] از خدا چه وکيلی بالاتر، چه امينی و دلسوزی بالاتر خب اين نکته در بندگی اشاره شد و لذا نان بندگی را نفع بندگی را خود آن کسی می­خورد که دارد بندگی می­کند اين يک اصلی در منش بزرگان است و امام حسين هم فرمود من يکی از اسرار عزتمندی­ام بندگی خدا بود.

دوم تبعيت از رسول­الله بود که ما در زندگی اسوه و الگومان را پيغمبر قرار بدهيم بچه­هايمان را پيغمبر شناس تربيت کنيم، ترازمان رسول­الله بشود يقيناً بزرگ می­شويم پيغمبر را اگر شناختيد می­شويد مثل همين نقشه­های راه راه را گم نمی­کنيد بی­راهه نمی­رويد.

سوم امام حسين فرمود: «وَ الْمُؤْمِنُونَ»[9] بحث امشب من است در حد وقت مجلس يک اشاره­ای کنم جوانان حضار محترم خواهران محترمه صاحب امروز سيدالشهداء قبل از ظهر در يکی از خطبه­ها فرمود يکی از اسرار آزادگی و آزاد منشی من معاشرتم با بندگان خوب خداست آقا می­خواهی حسينی زندگی کنی با افراد گنه­کار رفاقت نکنيم، رفيق بد خرابت می­کند. امام حسين که خود اسوه عصمت است می­فرمايد من يکی از اسرار عظمتم مؤمنون بودند، مؤمنون که­ها هستند سوره مؤمنون را بخوانيد: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»[10]مؤمنون کد دارند نشانه دارند به ادعا نيست به سر و صدا نيست: «الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»[11]اصلاً مؤمن کسی است که نمازش ترک نمی­شود آن کسی که نماز را اهميت نمی­دهد نماز در حاشيه است مؤمن بترس آسيب بهت می­زند، اين قدری که ما رعايت خيلی از مسائلی ظاهری را می­کنيم مسائل معنوی را برديم در حاشيه برای سلامتی جسم­مان دقيق هستيم آقا اميرالمؤمنين می­فرمايد من تعجب می­کنم اگر شب تاريکی غذايي جلو کسی بگذارند بگويند بخور نمی­خورد تا چراغ روشن کنند: «ما لي أرى الناس إذا قرب إليهم الطعام ليلا تكلفوا إنارة المصابيح»[12]خدايش اين طوری نيست در يک تاريکی مطلق بگويند آقا اين غذا را بخور، نمی­گوييد اين چه است؟ غذا فاسد است يا سالم؟ غذا مطبوع من هست يا نيست؟ مضر است يا نافع؟ اگر کسی چشم بسته بخورد که اين بايد در عقلش ترديد کرد اميرالمؤمنين می­فرمايد شب تاريک غذا بگذارند جلوت نمی­خوريد می­گوييد چراغ روشن کنيد: «تكلفوا إنارة المصابيح‏»[13] حضرت می­فرمايد چه شده شما را که هرچه شد به خورد عقلتان می­دهيد، هر سخنی را می­گوييد با هرکسی معاشرت می­کنيد در يک غذا خوردن اين قدر دقت می­کنيد آقا اين قند دارد قندما در مرز است برايمان بد است اين آدمی که دارد با شما صحبت می­کند ويروس گناه ندارد، ايمانت در مرز نيست، ضربه بهت نمی­زند برای پرورش روح­مان به اندازه سلامت جسم­مان دقت داريم، رفيق اين­جا نقش کليدی ايفا می­کند حضار محترم تمام اين­های که امروز با امام حسين به شهادت رسيدند افرادی بودند که در معاشرت­شان با صالحان زندگی می­کردند بگرديد کسی را رفيق قرار بدهيد که يک سر و گردن از خودتان بهتر در معنويت باشد، بنا نيست با همه رفيق باشيد بلی اسلام می­فرمايد با همه با احترام برخورد کنيد اخلاق اسلامی اقتضاء می­کند در روابط اجتماعی بی­احترامی نکنيد احترام و ادب را رعايت کنيد اما بنا نيست با هرکسی همکاسه شدن، هم سفره شدن هم منزل شدن! بابا يک وقت زمينت می­زند، مؤمنونی که امام حسين امروز می­فرمايد يکی از اسرار آزادگی من معاشرت با مؤمنون است، خدا خود مؤمنون را بيان می­فرمايد، اين­ها در نمازشان خشوع دارند يعنی در نماز با خدا وصل اند نماز برای اين­ها مهم است جلسات عزای امام حسين دهه اول تمام شد آثار اين جلسات می­دانيد کجا بايد خودش را نشان بدهد؟ مؤمن از فردا نماز اول وقتت تعطيل نشود اگر با حسين هستی، اگر ديدی فردا دوباره همان آدم قبل از محرم هستی فقط يا حسين گفتی با حسين نبودی، بارها بنده عرض کردم می­خواهيد آثار اين جلسات را ببينيد شما از فردا که روز يازدهم است بايد تحول در جامعه ببينيد انصاف مردم قوی­تر اعتقاد مردم کوشاتر، جديت در عبادت و بندگی که در مرامنامه امام حسين است آشکارتر شود و الا اگر همان مردم هستيم بنده فقط يک لباس سياه تن کردم يک سينه­ای زيدم اين می­شود تغيير برنامه زندگی يک دهه برنامه­ام عوض شد پوشيدنم وقتم تغيير کرد دوباره برگشتم سرخط راوی آمد به امام صادق عرض کرد ما از کجا بفهميم توبه ما قبول است،  امام يک کدی دادند دست اين فرد، فرمودند نشانه توبه مقبول اين است که حال بعد از توبه­ات با حال قبل از توبه­ات فرق بکند نشانه نماز مقبول اين است که حال بعد از نماز با حال قبل از نمازت تغيير بکند، نماز خواندی بعد از نماز اگر دلی شکسته بودی قبل از نماز برو دلجويي کن، اگر حقی به گردنت بود نماز زمان اثر گذاشته که بروی سريع حق را بپردازی و الا بنده زير دين مردم هستم نماز هم می­خوانم عين خيالم هم نيست آقا آمده، می­گويد آقا به يک بنده­ خدايي ما طلبی داريم سال­ها نمی­دهد، کربلا هم می­رود زيارت عاشورا هم می­خواند می­گويم آقا دينت را بده می­گويد نه ما پير هستيم نه خدا بخيل مگر ما می­خواهيم فرار کنيم اين چه زيارت عاشوايي است که تو می­خوانی اين چه کربلایی است که تو داری می­روی با پول مستحبی می­روی کربلای مستحبی را انجام می­دهی، دين واجبت را نمی­دهی اين نيست آنی که اهل‌البيت می­خواهند مؤمن ترازش خداست، مؤمن: «وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»[14]قرآن می­فرمايد مؤمن لغو در کارها و گفتارش نيست کار بیهوده نمی­کند حرف خطا نمی­زند رفتار اشتباه از او نمی­بينی اين­ها را بکنيد رفيق، حواريون به حضرت عيسی گفتند جناب عيسی با که ما رفت و آمد کنيم با که رفاقت کنيم حضرت عيسی سه­تا ويژگی را نام برد فرمود رفيق خوب رفيقی است که: «يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ»[15]نگاهش می­کنی به يادخدا بيفتی، اصلاً رفيقت حرف هم نزند همين­که قيافه­اش را می­بينيد يادخدا ياد بندگی برای شما تداعی بشود، بعضی­ها نگاه که می­کنی بايد نماز وحشت بخوانی نگاه می­کنی از خدا دور می­شوی: «يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ»[16]اسلام با لباس مخالف مخالف نيست خانم­ها اسلام با مو رنگ مو لاک عطر مخالف نيست اسلام می­گويد اين­ها را در مبارزه خدا خرجش نکنيد، خانم آرايش جايش در خانه است برای شوهر نه خيابان ملاصدرا و عباس آباد، ما کارها بر عکس شده ارزش­ها شده ضد ارزش، در خانه مثل ددولولو می­گرديم جلو شوهر بيرون مثل عروسی که می­خواهد برود حجله اين بد است، اسلام می­فرمايد آراستگی را جايي هزينه کن خدا می­پسندد اسلام که با پول مخالف نيست اسلام با پول حرام مخالف است اميرالمؤمنين فرمود: «نِعْمَ الْمَالُ الصَّالِحُ لِلرَّجُلِ الصَّالِح‏»[17]پولی ارزشمند است که در اختيار آدم­های پاک قرار بگيرد اسلام با کار مخالف نيست، اسلام با تلاش مخالف نيست، اسلام با حرف زدن مخالف نيست، اسلام می­گويد حرف لغو نزن توهين نکن، غيبت نکن، تفريح برو سيزده به در برو، گناه نکن، مسافرت برو: «سيرُوا فِي الْأَرْضِ»[18] در سفر با خدا بيگانگی نکن اسلام دين اعتدال است: «الاسلام هو الاعتدال» ، مؤمن کسی است که لغو ازش سرزده نمی­شود.

مؤمن: «وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»[19]مؤمنون قرآن می­فرمايد اين­ها نگاه خداست نسبت به مؤمنون که امام حسين به مؤمنون افتخار می­کند مؤمن خودش را در برابر حرام می­پوشاند. آقا با يک شُرت پاچه دار و زير پيرهنی رکابی آمده دم در خانه­اش دارد حرف می­زند بابا حياء هم چيزی خوبی است، حالا من در بحث حجاب که يکی از بحث­های مهم سيدالشهداء بود اين بماند يک فرصت ديگر که متأسفانه امروز بعضی­ها شيطنت می­کنند اسلام خواهر من حجاب رعايت کردي برای خودت خوب است رعايت نکردی خودت آسيب می­بينی. اسلام می­فرمايد زن مسلمان تو خليفه الله هستی نماينده خدا هستی روی زمين عروسک نيستی کاری نکن که نگاه کردن را از انسان­های هرزه گدايي کنی يک جوری نيا بيرون که متدينين که نگاه نمی­کند آنی که واقعاً متدين است اگر صحنه حرامی ديد نگاه نمی­کند قرآن می­فرمايد: «يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»[20]چشمش را مديريت می­کند به سمت ديگری که­ها نگاه می­کنند؟ آن­های که دين ندارند و اين چوب حراج زدن به شخصيت­مان نيست که ما از افراد هرزه آلوده نگاه کردن را گدايي کنيم اسلام می­فرمايد مؤمن کسی است که: «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»[21].

يک پيرمردی گفت آقای حدائق چهارتا دختر بزرگ کردم شوهر دادم يک بار اين بچه­ها پای نيمه عريان من را نديدند بلی فرزندت است اما بنا نيست که هر جوری جلوی دخترت بگردی، خواهر من اين پسر تو به دنيايش آوردی، اما اين الآن يک جوان بالغی است با آن لباسی که فقط مجازی در خلوت با شوهرت باشی جلوی بچه­هايت رژه نرو، اين­ها اخلاق خانوادگی است اين­ها را ما بايد از اهل­البيت ياد بگيريم، خدا در سوره نور می­فرمايد به بچه­هايتان بدهيد در سه­تا زمان بدون اجازه در اتاق­ شما نيايد صبح ظهر شب وقت استراحت شما ياد بايد بگيرند پاکدامنی را بايد هم عمل کنيم هم بياموزيم به ديگران: «وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»[22]، «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون»‏[23]اصلاً مؤمن کسی است که نسبت به امانات و تعهداتش پايبند است مؤمن امانتدارداست مؤمن کسی را سر کار نمی­گذارد يک کسی می­گفت آقا به يک کسی معامله کرديم گفت اين قدر بعد حالا هرچه می­رويم دبه در آورده می­گويد ما يک  غلطی کرديم تو هم باورت شد خب به تو هم می­گويند مؤمن، تو قول دادی تو وعده کردی: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون»‏[24]در مسائل تربيتی داريم پدرها مادرها ديديد بعضی­ها از منزل می­خواهند بروند بيرون اين بچه­های کوچک گريه می­کنند بابا فلان چيز ظهر برايت می­خرم می­آيم، می­گويد که اين بچه گريه نکنيد بگذار برود ولی ظهر می­گذاردش سرکار، آموزش می­دهيم بد قولی را لذا در روايت داريم اگر وعده­ای کرديد به کسی به تعهدات­تان پايبند باشيد: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[25] امانات را من يک اشاره کنم برگردم حديث حضرت عيسی و جمع­بندی کنم.

حضار محترم هرچه چشم­تان می­بينيد امانت است اين مسجد امانت است اين منبر امانت است الآن من در حافظه خودم که رجوع کردم اين مسجد قبل از انقلاب افتتاح شد من در افتتاحش هم بودم نوجوانی بودم الآن به حافظه خودم که رجوع می­کنم ده­ها عالم در ذهنم می­آيد که در اين منبر سخنرانی کردند زير خروارها خاک­اند همين­جاهای که شما نشستيد صدها نفر آمدند جای شما نشستند الآن زير خروارها خاک­اند صد سال ديگر هم از هيچ کدام از ما خبری نيست شک نکنيد دنيا امانت است خانه امانت است مسجد امانت است، بچه­هايتان امانت­اند امام حسين نگاهش به امانت بود که اين طور شکيبا بود در برابر مصائب وقتی علی­اصغر در آغوش امام حسين هدف تير قرار گرفت امام حسين سر به آسمان بلند کردند عرض کردند: «هَوَّنَ عَلَيَّ»[26] برای من تحملش آسان است خدايا چون برای شماست چون داری می­بينی علی­اصغر مال شماست در راه شما خرجش کردم، چشم­تان امانت است زبان­تان امانت است دست­تان امانت است وجودتان سلول سلولت امانت است قيامت ازت حساب می­خواهد قرآن می­فرمايد قيامت زبان­ها را می­بنديم: «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ‏»[27]دست و زبان­ها را به حرف می­کشيم اين پاهايتان می­گويد کجا رفته؟ حالا قيامت خواهی ديد که پات چطور به زبان می­آيد دستت چه می­گويد اين دست می­گويد به کجا خورده اين دست می­گويد چه کرده؟ ديگر نمی­خواهد شما بگوييد خود دست و پا حرف می­زند مال خداست مال خدا، اگر نگاه­تان شد امانت بدهند برايتان مغرور نمی­شويد شما ببينيد وقتی يک چيز امانت است دست شما، وابسته نيستيد دل نمی­بنديد می­گوييد مال نيست آن­جای دل می­بندی که احساس مالکيت می­کنيد بشر هرچه داری مال خداست خودت هم مال خدايي يک جوری استفاده کن که مالک راضی باشد، قرآن می­فرمايد مؤمنون نگاه­شان نگاه امانت است، شهدای که امروز با امام حسين شهيد شدند اين­ها اعتقادشان اين بود بدن مال خداست حالا که می­خواهد خرج بشود در راه خدا خرج بشود، هراسی ندارد وحشتی ندارد، اين وحشتها مال اين است که ما فکر می­کنيم خودمان هستيم و مال خودمان هست، اين­ها اوصاف مؤمنون.

حواريون به حضرت عيسی گفتند با که رفت و آمد کنيم حضرت عيسی فرمود سه­تا ويژگی­ را در رفت و آمدها نگاه کنيد قيافه طرف شما را به ياد خدا بيندازد حرف زدن او بر آگاهی شما بيفزايد رفيق خوب رفيقی است که ده دقيقه­ با او می­نشينی حرف بزنی دوتا مطلب ياد می­گيری، بگویید آقا ما يکسال با فلانی رفت و آمد داريم خيلی در معنويت جلو رفتيم خيلی مطالب آموختيم رفيق خوب می­تواند انسان را ببرد اعلی عليين رفيق بد می­کشد تا اسفل السافلين، حضرت عيسی فرمود قيافه­اش را ببيني به ياد خدا بيفتی، حرف می­زند بر آگاهی و فضيلتت بيفزايد رفتار او هم: «وَ يُرَغِّبُكُمْ فِي الْآخِرَةِ عَمَلُهُ»[28]کارهايش هم تو را به آخرت تشويق کند، بعضی­ها ديديد وقتی باش رفاقت می­کنی دنيا پرست می­شوی مادی می­شوی، طماع می­شوی نسبت به دنيا اين سم است، بعضی­ها می­بينيد حرف که می­زنند ماه­ها می­بردت عقب دوتا کلمه می­گويد می­شود حجاب می­شود ظلمت، تا اين­ها را ديديد قطع ارتباط کن، رمز عظمت سيدالشهداء معاشرت با مؤمنين است: «وَ الْمُؤْمِنُونَ»[29].

حالا اين­جا نکته­ای است از آقا امام کاظم عليه­السلام نقل کنم که حضرت در سبک زندگی يک دستورالعملی دارند تلگرافی می­گويم و عرايض را جمع­بندی کنم. آقا موسی ابن جعفر می­فرمايد شبانه روزتان را به چهارتا برنامه اختصاص بدهيد يعنی در بيست و چهار ساعت بايد اين­ها باشد اگر بود زندگی زندگی است نبود قافيه را باختی، يک بخشی از شبانه روزتان را امام می­فرمايد: «سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ»[30] بندگی خدا يک بخشی از شبانه روز با خدا مرتبط باشيد همين نمازهای يوميه تعريف می­شود وقت بگذاريد نيمه شب رسول­الله می­فرمايد من دو رکعت نماز در نيمه­شب را از دنيا و ما فيها ترجيح می­دهم چه خبر است در اين نيمه­شب چه می­دهند؟ «سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ»[31]يک بخشی از شبانه روزتان را بيست و چهار ساعت را اختصاص بدهيد به معاشرت با خوبان مؤمنون، ما نياز داريم به رفت و آمد نياز داريم به ارتباط اما آقا موسی‌ابن جعفر می­فرمايد با کسانی ارتباط برقرار کنيد اين­جا هم حضرت دوتا گزينه می­فرمايد: «يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ»[32]با کسانی برويد و بياييد که عيب­هايتان  را به­تان بگويند يعنی بگويد با اين آقا که رفيق هستم من بد اخلاق بودم اخلاقم درست شد خسيس بودم درست شدم در واجباتم می­لنگيدم آوردم سرخط، يک جاهایی کوتاهی داشتم کمکم کرد واجب الحج بودم من را متذکر کرد حجت را بجا بياور خمست را بده ذکاتت را بده رفيق خوب رفيقی است که عيب­ها را به ما بگويد که متأسفانه ما خيلی­هايمان از شنيدن عيب­هايمان بدمان می­آيد و لذا سلامتی روحی پيدا نمی­کنیم مريض ببينيد وقتی می­رود پيش دکتر دکتر می­گويد آقا اين مشکل را داری بايد بروی شيمی درمانی کنی اين داروها را هم بخوری تا خوب بشوی تا حالا شنيديد که يک بيمار به دکتر وقتی دردش را بهش می­گويد به دکتر بگويد آقای دکتر به شما چه ربطی دارد ما مريض هستيم موسی به دينش عيسی به دينش، ما را که در قبر شما نمی­خوابانند تا حالا شنيد از يک مريضی اين را به دکتر بگويد مريض تشکر می­کند آقای دکتر خدا خيرت بدهد که درد ما را گفتی چه است؟ می­رويم دنبال درمان مردم چه به سر بعضی از ما آمده وقتی عيب ما را به ما می­گويند پرخاش می­کنيم، می­گويند غيبت نکن می­گويد به شما چه؟ می­گويند پاک زندگی کن می­گويد ما را که در قبر تو نمی­خوابانند می­گويند ظلم نکن می­گويد سرت به گيريبان خودت باشد خب بدمان می­آيد که آدم نمی­شويم بدمان می­آيد که درمان نمی­شويم در درمان جسم می­پذيريم درمان می­شويم در بيماری­های روحی نمی­پذيريم درمان نمی­شويم آقا موسی‌ابن جعفر فرمود رفيق خوب رفيقی است عيب­هايت را بهت بگويد دنبال همچو رفيق­های بگرديد: «يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ»[33]مثل آينه باشد همانی که هستی بهشت نشان بده بگويد حاجی آقا اين اخلاقت با خانمت بد بود فلانی چرا نماز نخوانی فلانی اين کار را چرا تو انجام دادی و مردم قدر بدانيد دوستانی که عيب­هايتان را به­تان می­گويند از اميرالمؤمنين يک جمله بگويم آقا اميرالمؤمنين می­فرمايد: «أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيُوبِي»[34] بهترين برادران من کسانی هستند که عيب­هایم را به من می­گويند چقدر زيباست، آنی که نقص من را به من می­گويد برادر خوب است،  دوست می­گويد گفتمت، دشمن میگويد می­خواستم بگويمت: «يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فِي الْبَاطِنِ»[35]رفيق خوب رفيق است که شما را به خدا نزديک کند، اين هم يک برنامه شبانه روزی.

يک برنامه ديگر امام می­فرمايد سومين برنامه­ها دنبال فعاليت­های اقتصادی اما به حد تأمين ما امروز بعضی­ها تا پنجاه سال ديگرشان پول جمع کردند حريص دارند دنبال دنيا می­دوند به چه قيمتی؟ نماز قضاء شده، حج تعطيل شده، صله رحم فراموش شده، تا بهش حرف بزنی، می­گويد آقا گرفتار هستيم بدهکار هستيم بدهکار چه؟ بدهکار رو طمعی، خدا به حضرت عيسی فرمود عيسی به بندگان ما بگو ما عبادت فردا را امروز از شما نخواستيم شما هم رزق فردا را از ما نخواهيد امشب شب سه­شنبه است به­تان نماز صبح سه شنبه را شب سه شنبه بخوان، مردم چرا بعضی­هامان دنبال رزق سی سال ديگرمان می­دويم به بهای ترک شدن واجب امروز و تکاليف امروز در يک جلسه­ای من از صله رحم گفتم ماه رمضان بود وسط جمعيت يک آقايي بلند شد گفت آقای حدائق اين حديث شما من را تکان داد دارم می­روم شهرستان ديدن پدرم گفت بيش از ده سال است پدرم را نديدم اين زندگی است اين جور بايد زندگی کرد اين زيست است نه زندگی خدا از ما اين را انتظار دارد بيش از ده سال بابات را نديده باشی:

اسکناس اسکناس اسکناس، برده از مرد و زنان هوش و حواس

بلی کار اقتصادی حد دارد يک اندازه نه همه چيزت فراموش بشود يک وقت به خودت بيايي ببيني اصلاً در معنويت پس رفت کردی، ما که قارون نيستيم که، خدا ما را که نيافريده برای پول جمع کردن، امام حسين فرمود خدا خلقتان کرده برای با معرفت شدن، پول اگر در کنار آدم با معرفت باشد می­ارزد، به خدا قسم آقايون ملياردها تومن ثروت به دست بياوريد معاوضه نمی­شود با دو رکعت نماز جماعت، به چه قيمتی داريم به اين پول­ها می­رسيم ارتباط­مان با خانه خدا قطع با جماعت قطع با رحم قطع خبر از حال يکديگر نداريم، خود را سرگرم در دنيا کرديم امام صادق عرضم را تمام کنم فرمود دنيايتان مثل آب شور درياست هرچه بيشتر بنوشيد شما را تشنه­تر می­کند آب­شور آدم را سيراب نمی­کند مردم ثروت زياد شما را بی­نياز نمی­کند ثروت زياد حريص­ترت می­کند، گداتر می­کند بعضی­ها ديد ثروت الی ماشاءالله روح گدا، امام صادق فرمود اگر دنبال کسب ثروت رفتی که با ثروت به بی­نيازی برسی اين ثروت­های پشت سرهم افزايش يافته کاری به سرت می­آورد که از پا درت می­آورد ما هستيم و کلام امام صادق بسنده کنم.

عجب شبی است امشب، من در حد اطلاعات محدود خودم عرض می­کنم در حد مطالعات اندک خودم، اگر از من سؤال کنند سخت­ترين شب عمر حضرت زينب چه شبی است؟ می­گويم امشب بود، امشب کربلا چه خبر است؟ از آن شبی پدرش مظلومانه غسل داده شد و به خاک سپرده شد از آن شبی که پدرش مادرش را غريبانه دفن کرد، از آن شبی که شام غريبان برادرش مجتبی حسن بود سخت­تر شب يازدهم محرم بود يک تصويری از امشب من خدمت­تان عرض کنم امام حسين را که به شهادت رساندند حمله کردند به خيمه­ها آقا سيدالشهداء فرموده بودند خواهرم شما خانم­ها در خيمه بمانيد تا حسين زنده است از خيمه بيرون نياييد خانم­ها اين يک پيام داشت، پيامش اين بود که امام حسين نواميسش را امر به حجاب کرد در پناه ستر خيمه بمانيد و بيرون نياييد و اين­ها ماندند، آمدند تهديد کردند از خيمه­ها بياييد بيرون اين زن و بچه­ها ديگر در خيمه قرار گرفته بودند مردها همه شهيد شده بودند مرد اين جماعت زين­العابدين است که آقا بيمار سخت در بستر افتاده، تهديد کردند ديدند اين زن و بچه­ها بيرون نمی­آيند خيمه­ها را آتش زدند، حضرت زينب گفت عزيز برادر می­خواهد کسب تکليف کند از امامش ديگر امام زين­العابدين است گفت عزيز برادر بچه­ها در خيمه­ها می­سوزند چه کار کنيم؟ آقا فرمودند: «عليكنّ‌ بالفرار»[36] عمه بگو همه فرار کنند بروند در صحری، مردان با غيرت زنان پاک دامن هشت دختر بچه و پسر بچه امروز غروب زير سم اسب­ها شهيد شدند اين بچه­های کوچک را می­بينيد عزيزان ما عزيز اند عزيزان اهل بيت عزيز نبودند دختر مسلم ابن عقيل هشت ساله غروب زير سم اسب­ها جانداد حالا حضرت زينب قافله سالار است امام حسين اين­ها را به حضرت زينب سپرد بعد از ظهر عاشورا ديشب هم حضرت سفارش کرد فرمود خواهرم ديگر تو کار دستت هست امانت شهدا هستند اين­ها يکی از دختران امام حسين فاطمه بنت الحسين است، دختر چهار، پنج ساله، بعضی­ها می­گويند رقيه همين بوده همين فاطمه بنت­الحسين رقيه است يک ظالمی دنبال اين دختر دويد با کعب نی به انه اين دختر زد با صورت نقش زمين شد بگويم اين نامردمان چه کردند؟ نمی­گفتند گوشوارتان را بدهيد می­کندند از گوش اين خانم­ها از گوش اين خترها اين دختر با صورت نقش زمين شد گوشواره را از گوشش پاره کردند، بیهوش افتاده بود روی زمين حضرت زينب آمد سر اين نازدانه را در دامن گرفت اين دختر بهوش آمد ديد سرش در دامن عمه­اش زينب گوش خون آلود، صورت مجروح کمر مصدوم، اين دختر بايد چه می­گفت؟ قاعدتاً بايد می­گفت عمه بدنم عمه گوشم عمه گوشواره رفت عمه بابام، عمه تشنه­ام عمه برادرهايم، عمه بردند همه چيزهای ما را نه نه هيچ کدام نگفت خانم­ها بشنويد حرمت دختران حسين را رعايت کنيد صدا زد: «يا عمّتاه! هل خرقة أستر بها رأسي»[37]عمه يک پارچه­ای هست سرم را بپوشم، عمه چادر از سرم بردند عمه سرم برهنه شده، نگفت عمه بابام شهيد شد، آن­که عظمت بود، اين کتک خوردن عزت است، نمی­توانند بپذيرند دختر خردسال سيدالشهداء جلو نامحرمان قيامت من پدر و مادر جلو امام حسين سر پايين نيندازم آقا سيدالشهداء بفرمايد دختران ما سيلی خوردند که حجاب با عزت سر توی دختر مسلمان حفظ بشود حال خوشی پيدا کردید اين را هم بشنويد، می­دانيد حضرت زينب چه گفت؟ حضرت زينب صدا زد: : «يا بنتاه!و عمّتك مثلك»[38] عمه­ تو هم مثل توست يعنی چادر از سر زينب هم بردند، عقيله بنی هاشم چادر از سرش بردند که زن مسلمان تو امروز با افتخار قامت بلند کنی، چه کردند اين نامردمان با اين اهل­البيت دو جا در اسارت حضرت زينب گله کرد من در تاريخ اسارت حضرت زينب نديدم جايي حضرت زينب از گرسنگی تشنگی زندان رفتن، شلاق خوردن گله کرده باشد اما دو جا لب به گلايه گشود مجلس ابن زياد و مجلس يزيد هردو جا برای حجاب بود حضرت فرمود حياء نمی­کنيد زن­های خودتان پشت پرده نشانديد ما دختران رسول­الله را در مرأی و منظر قرار دادید.

خيمه­­ها می­سوزد و شمع شب تارم شده، در شب بيماريم آتش علمدارم شده

بگذاريد اين جمله را هم بگويم نيمه­های امشب شب يازدهم امام زين­العابدين می­فرمايد ديدم عمه­ام نماز شبش را دارد نشسته می­خواند امشب امشب بيش از يک صد بدن شهيد عريان روی زمين کربلا رها شده داغ هشت عزيز را غروب عاشورا ديدند نماز شب زينب امشب تعطيل نشد، آقا زين­العابدين فرمود عمه­جان امشب نماز شبت را داری نشسته می­خوانی مگر عظمت خدا نزدت پايين آمده فرمود عمه­جان آن قدر اين بدن شلاق خورده آن قدر تازيانه خورده که قدرت ايستاده نماز خواندن را ندارد:

ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده­ايم، از چه پس اين شعله­ها يار شب تارم شده

خيمه­ها شمع شب تارم شده

يک جمله روضه عزيزان ما فيض کامل­تر بدهند حميد ابن مسلم می­گويد ديدم يک دختر بچه­ای دامنش آتش گرفته بود دلم به حال اين دختر سوخت با اسب به دنبالش تاختم اين دختر وحشت می­کرد بيشتر می­دويد شعله آتش بيشتر می­شد خودم را رساندم به او تا پياده شدم گفت آی مرد قرآن خوانده­ای يا نه؟ گفتم آری، گفت اين آيه قرآن را خواندی؟ «فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَر»[39]يعنی حميد ابن مسلم به خدا من بابا ندارم گفت آتش را خاموش کردم گفتم عزيزم قصد من اذيت نبود قصد من آتش را خاموش کردن بود گفت يک ظرف آب برايش آوردم، اين دختر جامه سوخته تشنه گفت آب را پس زد چرا آب نمی­نوشی؟ گفت ای مرد خودم ديدم بابايم را با لب تشنه کشتند همه بگوييم غريب حسين.

 

[1] مؤمنون 1-2.

[2] علق 14.

[3] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص98.

[4] الخصال ج‏1 ص198.

[5] يونس 65.

[6] الخصال ج‏1 ص198.

[7] نساء 132.

[8] احزاب 39.

[9] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص98.

[10] مؤمنون 1.

[11] مؤمنون 2.

[12] شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد ج‏20 ص261.

[13] شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد ج‏20 ص261.

[14] مؤمنون 3.

[15] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏1 ص39.

[16] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏1 ص39.

[17] مجموعة ورام ج‏1 ص158: روايت منسوب به پيامبر(ص) است نه حضرت علی(ع).

[18] انعام 11.

[19] مؤمنون 5.

[20] نور 30.

[21] مؤمنون 5.

[22] مؤمنون 5.

[23] مؤمنون 8.

[24] مؤمنون 8.

[25] مؤمنون 8.

[26] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص117.

[27] يس 65.

[28] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏1 ص39.

[29] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى النص ص98.

[30] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏75 ص321.

[31] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏75 ص321.

[32] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏75 ص321.

[33] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏75 ص321.

[34] الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 ص639: منسوب به امام صادق است.

[35] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏75 ص321.

[36] تاريخ امام حسين عليه­السلام= موسوعه الامام الحسن عليه­السلام ج5 ص213.

[37] تاريخ امام حسين عليه­السلام= موسوعه الامام الحسن عليه­السلام ج5 ص180.

[38] تاريخ امام حسين عليه­السلام= موسوعه الامام الحسن عليه­السلام ج5 ص180.

[39] ضحی 9.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه