جلسه چهارم از مجلس چهارده معصوم(ع) در محضر امام حسن مجتبی(ع)

 

دانلود

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله‌ الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین و العاقبة لاهل التقوی و الیقین والصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله‌ العالمین و شفیع المنذنبین العبد مؤید الرسول المسدد المصطفی الامجد ابالقاسم محمد، صلی الله علیه وآله و علی اهل بیته الائمه الهداة المهدیین لاسیما بقیة الله ‌المنتظر حجه‌بن الحسن العسکری عج الله تعالی فرجه الشریف.

قال سیدنا و مولانا ابومحمد حسن بن علی‌بن ابیطالب «یابن آدم من عفَّ عن محارم الله کان عابدا و من رضیَ بقسم الله کان غنیا»[1]

روز چهارم مجلس به نام چهارمین معصوم آقا امام مجتبی است، گرچه تقارن یافته با روز شهادت امام دهم، سوم رجب المرجب، محور بحث سخنی از فرمایشات آقا امام مجتبی، ختم مجلس هم دست توسل به ذیل عنایت امام دهم، انشاءالله عزیزان هم بهره کافی و وافی از توسل خواهند برد.

چهار ویژگی ارزشمندی که اسلام روی آنها تاکید دارد و توصیه فرموده در یک حدیثی از فرمایشات امام مجتبی آمده، حضرت راه رسیدن به این کار را بیان می‌فرماید و تعریف می‌کند، روایت هم در کتاب کشف الامه جلد اول، هم در کتاب شریف بحارالانوار آمده، در این حدیث شریف امام می‌فرماید، عابد کیست، انسان بی نیاز به چه کسی گفته می‌شود، مسلمان چه کسی است و انسان عادل اتلاق بر چه کسی می‌شود. گاهی اوقات می‌گویند فلانی آدم عادلی است آدم مسلمانی است آدم بی‌نیازی است، آدم عابدی است عابد به چه کسی می‌گویند، صرف نماز شب خواندن عبادت است یا عابد رسیدن به یک حقیقتی است که آن سبب می‌شود که عابدی، و الا دائم الذکری، ذکر هم می‌گویی غیبت هم می‌گویی، هر چهار مورد را هم امام نام می‌برد، حضرت می‌فرماید «یابن آدم من عفَّ عن محارم الله کان عابدا»[2] ای اولاد آدم از حرام خودت را نگهدار و بازدار تا عابد بشوی، عابد یعنی کسی که با خدا بیگانگی نمی‌کند، به این می‌گویند عابد. عبادت فقط اینکه سعدی هم خدا رحمت می‌کند می‌گوید،

عبادت بجز خدمت خلق نیست، به تسبیح و سجاده دلق نیست

این دو تا بیت سعدی است، برداشت بنده اینست اینکه با بعضی بزرگان هم مشوره کردم همین است در هر دو نیم بیت سعدی دارد مرز را برمی‌دارد، عبادت بجز خدمت خلق نیست، عبادت که فقط در خدمت خلق نیست، این یک شکل از اشکال عبادت است، به تسبیح و سجاده و دلق نیست، اینهم یک نوع از مصادیق عبادت است. عبادت در کلام امام مجتبی یعنی دوری گزیدن از هرچه خدا نمی‌پسندد، عابد کسی است که دروغ نمی‌گوید، عابد کسی است که غیبت نمی‌کند، عابد کسی است که بداخلاقی نمی‌کند، عابد کسی است که نافرمانی با خدا نمی‌کند. شخصی خدمت رسول‌الله آمد عرض کرد «یا رسول‌الله انی قلیل العمل»[3]، من عملم کم است کارم کم است بعد توضیح داد، «قلیل الصلاة و قلیل الصوم»[4] روزه کم می‌گیرم نماز کم می‌خوانم، نه اینکه نماز واجب نمی‌خوانم من نافله‌ها را نمی‌خوانم، روزه مستحبی رجب نمی‌گیرم، روزه مستحبی مثلا شعبان را نمی‌گیرم، اما روزه واجب را می‌گیرم نماز واجبم را هم می‌خوانم قلیل العملم اما یک برنامه در زندگی‌ام دارم و آن اینست که «ارجوا ان لا آکل الا حلالا»[5] تلاشم اینست که نان حلال دست بیارم، خیلی نمی پردازم به مستحبات، اما دقت می‌کنم مال حلال در زندگی‌ام وارد بشود و حرام در زندگی‌ام داخل نگردد، پیغمبر فرمود «ای جهادٍ أفضل من عفة بطن و فرجٍ»[6] چه کاری از این بالاتر، کار مهم همین است بالاتر از این هم می‌شود فرض کرد که کسی عفت داشته باشد در شکمش، عفت داشته باشد در مسائل اخلاقی گناه نکند، لذا امام حسن مجتبی می‌فرماید عابد به کسی اطلاق می‌شود که از حرام خودش را حفظ کند، اگر کسی بیاید بگوید من حرام انجام نمی‌دهم، همان عبادت‌های حداقلی می‌رود معراج. سابق هم عرض کردم بقول یکی از اساتید علم اخلاق، بعضی از مردم ولخرج در معنویات‌اند خوب کار می‌کنند مفت از دست می‌دهند، زحمت زیاد می‌کشند راحت از دست می‌دهند، اینکه امام باقر فرمود «الابقاء عل العمل اشد من العمل»[7] مردم نگه داشتن کار مهم است، نگه داشتن کار از انجام کار خیلی سخت‌تر است. عرفات یک نیم روز است، ظهر تا غروب، می‌توانید آن را نگه دارید تا پایان زندگانی ات، بعضی‌ها از عرفات خارج نشده عرفات را نابود کرده اند، نماز صبح دو رکعت است چقدر زمان می‌برد، پنج دقیقه، می‌توانید نگهش دارید تا لحظه آخر، لیلة الرغائب یک شب است تمام می‌شود می‌رود می‌توانیم حفظش کنیم. گاهی اوقات می‌بینیم طرف هنوز عرقش از عبادت و اطاعت خدا خشکیده نشده ضایع‌اش کرده، در سیر معراجی و ملکوتی رسول خدا صحنه‌هایی از بهشت را به پیغمبر نشان دادند، می‌گویند یکی از چیزهایی که خیلی پیامبر شگفت زده شد، دید در بهشت گاهی اوقات این فرشته‌ها یک دفعه اقدام می‌کنند یک عظم جدی شروع می‌کنند یک کاخی را به ساختن، مصالح همه طلاهای ناب، آجر طلا، می‌چنینند بالا می‌آید، در اثنای ساختن یک دفعه طلاها می‌شود نقره، در ادامه ساخت نقره‌ها می‌شود مس، می‌خواهد ساختمان تمام بشود یک دفعه از اساس منهدم می‌شود می‌ریزد پایین، پیامبر فرمودند جبرئیل  این‌ها چرا اینطوری می‌سازند، چرا می‌سازند و خراب می‌کنند، عرض کرد یا رسول‌الله  این‌ها کارگزاران مردم در دنیا هستند، آقایان حواله باید از دنیا بفرستید به حسابتان، ای که دستت می‌رسد کاری بکن، بعضی حساب آخرتی‌شان خالی است، چیزی نفرستادن، چیزی ارسال نکرده، عرض کرد یا رسول‌الله این‌ها کارگزاران مردم در دنیا هستند، این‌ها دارند می‌سازند. برای کسی که با اخلاص می‌کند مصالح طلاست، یک خورده ضریب اخلاص آن پایین می‌آید می‌شود نقره، ناخالصی زیاد می‌شود مس می‌شود، ریا در کارش زیاد می‌شود خراب می‌شود و پایین می‌آید، «یعمرون ثم یخربون» می‌سازند سپس خراب می‌کنند. پس عابد از نگاه امام مجتبی یعنی کسی که خودش را از حرام نگه دارد، آن کسی که مراقب است آن خانمی‌که مراقبت است در معاشرت اجتماعی‌اش خانوادگی‌اش حرام انجام ندهد، آن آقایی که حرام انجام می‌دهد، حرام در همه بخش‌ها، بخش اقتصادی، ما حرام مرتکب نشویم، اجحاف نکنیم بی‌انصافی نکنیم دروغ نگوییم، در مسایل اجرایی و اداری‌مان حرام مرتکب نشویم، تزییع بیت‌المال نکنیم حق کشی نکنیم، پارتی بازی نکنیم، این‌ها حرام است، در مسائل خانوادگی در کانون خانواده‌مان حرام شکل نگیرد، اگر کسی بتواند بگوید من گناه انجام نمی‌دهم این عابد است، عابد مرحوم شیخ عباس قمی‌آست. از سالها با مرحوم آیت الله حاج شیخ محسن محدث فرزند حاج شیخ عباس قمی آشنا بودم حج همسفر بودیم، یک ماه در بعثه آیت الله العظمی مکارم لیلا و نهارا خاطرات ایشان از بزرگان و پدرش زیاد داشت، ایشان گفت در نجف وقتی پدرش می‌خواست فوت کند، یک ناراحتی شدیدی او را احاطه کرده بود و اضطراب، همین صاحب مفاتیح که مفاتیح هم در منزل همه ما است، کسی پرسید چرا اینقدر ناراحتی، گفت در همه عمرم بیش از هفتاد سال یک دروغ گفتم الان شرمنده‌ام که چگونه به محضر خدا بروم. آقایان بعضی مان قیامت یادمان رفت نمی‌فهمیم این گناهان چه با ما خواهد کرد. قیامت یادمان رفته، مردن فراموش‌مان شده؛ مرگ باور شیخ عباس قمی ‌بود، گفتند آن دروغ چه بوده، گفت در جوانی حج رفتم در مسجدالحرام یکی از محدثین اهل سنت وارد شد، گفتم یک اجازه نقل حدیثی برایم بده، گفت از من یک سوال کرد، گفت آیا شیعه هستی یا سنی، حاج شیخ عباس قمی‌ گفت اگر بگویم شیعه هستم که اجازه را به من نمی‌دهد، توریه کردم گفتم سنی هستم، ولی نیتم این بود که تابع سنت رسول‌الله، قائل به سنت پیغمبر، اما تصورش این بود که من تابع مذاهب اربعه اهل سنت هستم و اجازه نقل حدیث را داد، حاج شیخ عباس قمی ‌گفت موقع رفتن پشیمان شدم که چرا این حرف را گفتم؛ عابد این است. علامه امینی در کوچه‌های نجف با حاج شیخ عباس قمی‌روبرو شد، گفت جناب حاج آقا شیخ عباس قمی ‌شما کارشناس دعاهای ائمه هستید، دعا دارو است دعا درمان است، گفت پادرد هستم یک دعا بخوانید بدمید این درد پا خوب بشود، گفت مرحوم حاج شیخ عباس فرمود من به زبانم اطمینان ندارم اما به دستم اطمینان دارم، یاد ندارم از دوران طفولیت با این دست نافرمانی خدا کرده باشم، دستیکه با خدا بیگانگی نکرده باید شفا بدهد، گفت کدام پایتان است، می‌گویند علامه امینی پا را نشان داد، دعا نخواند فقط یک دستی کشید روی پای علامه، می‌گویند درد پا خوب شد.

تو بندگی چون گدایان بشرط مزد مکن، که خواجه خود روش بنده پروری داند

بندگی کردیم خدا خدایی نکرد، تا که نگه داشتیم و آسیب دیدیم. امام می‌فرماید عابر یعنی کسی که حرام انجام نمی‌دهد، خوشابحال آنهایی که می‌گویند روزمان شب می‌شود و شبمان به روز، نافرمانی با خدا نکردیم، همین را خدا می‌خواهد، نافرمانی نکردن با خدا یعنی واجباتت ترک نشود، نافرمانی با خدا یعنی گناه، ترک واجب هم حرام است. اینکه در روایت امام می‌فرماید «عفَّ عن محارم الله»[8] محارم الله ترک واجب هم است، ترک نماز محارم الله است، ترک روزه محارم الله است، ترک خمس محارم الله است. عابد کسی که حرام در زندگی اش انجام نمی‌دهد، حرام انجام نمی‌دهد یعنی کاری که خدا نمی پسندد در زندگی او اجرا نمی‌شود.

دوم امام فرمود «من رضیَ بقسم الله کان غنیا»[9]، می‌خواهی بی‌نیاز شوید، ما امروز یک نگرش اشتباهی که بعضی‌ها بی‌نیازی دارند اینست که تصور می‌کنند هرچه ثروتشان بیشتر شود بی نیازی شان بیشتر است، طبیعت مال دنیا این است که هرچه افزایش پیدا کند حریص‌تر می‌شود، مگر انسان خود ساخته باشد. امام صادق می‌فرماید دنیای شما مثل آب شور دریاست، آب شور را اگر آدم تشنه نوشید تشنه‌تر می‌شود، تشنگی به دنبال تشنگی، عطش به دنبال عطش، هیچگاه با آب شور کسی سیراب نمی‌شود، «مثل الدنیا کمثل ماء البحر کلما شرب منه العطشان ازداد عطشا حتی یقتله»[10] دنیا سیراب کننده نیست دنیا حرص آفرین است. اگر کسی با زیادی مال بگوید می‌خواهد بی‌نیاز بشوم روز پیری روز کوری، روز استیصال نیازی به کسی نداشته باشم خدا یادمان نرود. امام می‌فرماید بی نیاز می‌خواهی بشوی، این بی‌نیازی از خواسته‌های همه است در یک حدیثی امام صادق می‌فرماید همه مردم دوست دارند بی‌نیاز باشند شما یک نفر در دنیا پیدا نمی‌کنی بگوید من دوست دارم محتاج باشم؛ ضعیف قوی پیر جوان مرد زن همه آحاد اجتماع دوست دارند بی نیاز از دیگران زندگی کنند، این طبع بشر است، این را کجا باید بدست آورد، امام می‌فرماید اگر می‌خواهی بی نیاز شوی «رضیَ بقسم الله کان غنیا»[11] به آنی که خدا برایت داده رضایت بده، بی نیاز باش. همینی که برایت رسیده بگو الحمدالله رب العالمین در همین حالتی که هستی راضی باش، «رضیَ بقسم الله کان غنیا»[12] خدا چی برایت تقسیم کرده به همان رضا باش، دیگه بی نیاز می‌شوی، دنیا تو را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد، می‌شود اباذر. در دوران تبلغیش در شام از طرفم معاویه هزار سکه طلا برای اباذر آوردند، آن ماموری که این پول را آورده بود مامور خیلی حرفه ای بود، معاویه هم تاکیده کرده بود سعی کنید اباذر این هزار سکه را بپذیرد، آمد به اباذر گفت هزار سکه، شب هم بود دوربین مخفی هم نبود، تلفن‌های همراه هم نبود که فیلم اباذر را بگیرند و بعد نشان بدهند و بخواهند پرونده سازی کنند، صدایش را ضبط کنند یا امضا از او بگیرند هیچ شاهدی جز خدا و آن مامور و آن فرشته‌های حاضر در آن نبود، گفت آقای اباذر هزار سکه را معاویه برای شما فرستاده، عابد اباذر است، مگه هر پولی برایت آوردند باید قبول کنی، از کجا آمده، مال کیست، به چه بهایی دارند به تو این پول را می‌دهند، در قبالش از تو چه انتظاری دارند. اباذر گفتند این هزار سکه مال کی است، گفتند مال معاویه است، گفت من سوال دارم معاویه از مال شخصی اش هزار سکه داده یا از مال بیت المال، آقا مال شخصی‌اش کجا بود، این بیت‌المال مسلمین است، گفت به من تنها می‌دهد یا به تمام مردم شام، گفت مردم شام کی هستند شما، شما صحابه پیامبری هستید، گفت پول را برگردانید، به معاویه بگویید اگر به تمام مردم شام نفری هزار سکه دادید من هم یکی از مردم هستم، من چه فرقی با بقیه دارم. آقایان خیلی می‌خواهد انسان هنر داشته باشد بگذرد، حالا اگر بعضی از ما بودیم می‌گفتیم بده به کمیته امداد خرج یتیم‌ها کن خرج فقرا کن، پول معاویه است از او بگیر، تو مدیریت کن درست خرچ کن، ولی ببینید عقل واقعی در اباذر است، بعد طرف اصرار کرد گفت آقای اباذر چرا قبول نمی‌کنی، معاویه گفته اگر این پول را قبول کردید من برده معاویه هستم مرا آزاد می‌کند، برای خدا قبول کن. آدم حرفه‌ای بود معاویه گفته بود هر طور می‌شود اباذر قبول کند، اباذر گفت خدا راضی نیست من تو را از بردگی معاویه آزاد کنم خودم اسیر معاویه بشوم، من اگر بتوانم تو را آزاد کنم و خودم آزاد زندگی کنم خوبست. آقایان خدا نمی‌خواهد یکی را از گرفتاری نجات بدهید خودت گرفتار بشوی، یک زمین خورده‌ای را بلند کن خودت زمین بخوری، اول می‌گویند به داد خودت برسید، «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا»[13] اول خودتان را نجات بدهید بعد خانواده تان را بعد دیگران را. بعد خیلی اصرار کرد، اباذر خواست یک درسی به این مامور بدهد گفت آن خمره را دیدی کنار اتاق، گفت بله، گفت سرمایه من دارایی من در آن خمره است، این واسطه، یک آدم دنیا پرست مادی بود، فکر کرد مثلا در این خمره پنجاه شصت هزار سکه طلا خوابیده هزار سکه نزد اباذر رقمی نیست، با شتاب رفت سر خمره، سر خمره را برداشت دو قرص نان در خمره است. آقایان کلام امام مجتبی «رضیَ بقسم الله کان غنیا»[14] راضی باشید که خدا بهت داده است، می‌شوی بی نیاز، آقا امروز یک بخشی از مردم حرص در موجودشان لانه کرده است دارد می‌رود برای بیست سال دیگه، الان مشکل ندارد ولی وظیفه امروزش را دارد ترک می‌کند، اسلام به این مخالف است، می‌گوییم آینده‌نگری، آینده نگری یعنی چه، آینده‌نگری صحیح دینی یعنی اینکه شما برنامه داشته باشید، آقا اگر من فردا زنده باشم برنامه‌ام صبح‌ام اینست ظهرم اینست، شبم اینست، نمازم اینست روابط اجتماعی‌ام اینست این آینده نگری است ولی این معنی غلطی است که من امروزم را دارم کار می‌کنم برای ده سال دیگری که نیامده، تکلیف واجب امروزم دارد از دستم می‌رود، صله رحم دارد تعطیل می‌شود می‌گویم پرکارم، نمازم را با تاخیر می‌خوانم می‌گویم گرفتارم، گرفتار کجا، می‌گویم فردای نیامده، این خطا و این اشتباه است. گفت آقا این دو تا قرص نان که بیشتر نیست، اباذر گفت این یکی‌اش از امشب است و یکی‌اش از فردا، گفت کسی که خوراک امشب و فردایش آماده است زیر بار منت معاویه نمی‌رود، غنیا، امام فرمود می‌خواهی بی نیاز باشید «من رضیَ بقسم الله کان غنیا»[15]، آنچه خدا برایت رقم می‌زند رضایت بده، آقایان زیادی اموال دلیل بر پر رزقی نیست این را هم یک نکته بگویم، در شیراز بنده سراغ داشتم کسانیکه از نظر ثروت در اوج، از نظر رزق پایین پایین، یک جایی رفته بودیم سفره پهن کردند دویست نفر نشسته بودند داشتند چلومرغ می‌خوردند، خود آن صاحب سفره یک بشقاب در دستش بود دو تا کدو آب پز، هی تکه تکه می‌کرد می‌خورد و دور سفره می‌گشت، گفتم حاج آقا خودتان بشینید بخورید، گفت آقا نمی‌توانم، اسید فوریک بالا، فشار بالا، قند بالا، چربی بالا، پای سفره آن آقا، دیگران رزق داشتند خودش در مال خودش رزق نداشت. امام سجاد در دعای ابوحمزه به همه ما آموخت از خدا رزق زیاد بخواهید نه مال زیاد، امروز بعضی‌ها دنبال مال زیاد افتاده‌اند این بد است، «اللّهُمَّ ارْزُقْنِي مِنْ‌فَضْلِكَ الْوَاسِعِ الْحَلالِ الطَّيِّبِ، رِزْقاً واسِعاً حَلالاً»[16] خدا رزق فراوان از فرض بی پایانت به ما عنایت کن رزق ما زیاد بشود، ماه رجب مان اگر دارد می‌گذرد بخوبی بگذرد پر رزق بگذرد. امروز رزق معنوی شما شرکت در این مجلس، خدا این رزق را زیاد کن، می‌آمدی یا نمی‌آمدی این مجلس تمام می‌شد.

سوم، امام فرمود «وَ مَنْ أَحْسَنَ مُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَهُ كَانَ مُسْلِماً»[17] با همسایه‌های خودتان خوب رفتار کنید نیکو رفتار کنید تا مسلمان باشید، مسلمان کیست مسلمان کسی است که با همسایه‌های خودش رفتار خوبی دارد. مسلمان یعنی تسلیم خدا، مسلمان را پیغمبر فرمود کسی که مسلمان های دیگر از دست و زبان او در امان اند، بدا به حال کسی که اسم خود را مسلمان بگذارد از زبان او مردم بترسند از دست او بترسند، بگویند آقا با فلانی حرف نزنید رسوایت می‌کند، با فلانی اگر زاویه پیدا کردی آینده‌ات را بهم می‌ریزد، این مسلمان نیست مسلمان واقعی امام مجتبی می‌فرماید کسی است که با همسایگان خود و من جاورک نیکو رفتار می‌کند، حالا آقا بیاید در یک مجتمعی هستیم نمی‌دانیم همسایه دیوار به دیوار ما کی است، این با آن حدیث می‌سازد، پیغمبر فرمود «الجار من اربع جانب الی اربعین دارالجار» چقدر به این حدیث امروز در جامعه ما عمل می‌شود، هر خانه‌ای از چهار طرف شمال جنوب مشرق مغرب تا چهل خانه حکم همسایگی دارد. امیرالمومنین در وصیت نامه خودش نفرمود «الله الله فی جیرانکم فان الله و رسوله أوصی بهم»[18] حسنم حسینم شیعیانم فرزندانم همسایه‌هایتان، همسایه سفارش پیغمبر است. پیغمبر آنقدر سفارش به همسایه کرد که امیرالمومنین فرمود که ما  تصورکردیم که همسایه هم ارث می‌برد. مسلمان یعنی کسی که همسایه‌های او از او در امانند با آنها نیکو رفتارند خوش رفتار است.

چهارمین مطلب، انسان عادل کیست، امام می‌فرماید «صاحب الناس بمثل ما تحب ان یصاحبوک بمثله تکن عدلا»[19] آدم عادل می‌دانید به چه کسی می‌گوییم، امام می‌فرماید عادل کسی است که رفتارش با دیگران همان گونه است که دوست دارد با خودش رفتار کنند. آقایان همین یک فراز امروز شما در شهرتان اجرا کنید، هیچ مشکل دیگری ندارید، با مردم آنگونه رفتار کنید که دوست دارید. آقای فروشنده جنس را یکجوری دست مشتری بدهید که خودت اگر مشتری می‌بودی همین مقدار سود از تو می‌گرفتن ناراحت نمی‌شدی، تو عادلی. آقای مدیر پشت میز نشسته با ارباب رجوعت آنگونه رفتار کن که اگر خودت ارباب رجوع بودی و اینگونه با تو برخورد می‌کردند بدت نمی‌آمد. من طلبه رفتارم با دیگران همان گونه باشد که دوست دارم با خودم رفتار کنند. ما احترام را دوست می‌داریم شخصیت دادن را دوست می‌داریم، دوست داریم با احترام تجلیل کنند ولی گاهی اوقات رفتارمان با دیگران برگرفته از این خواسته‌های ما نیست. عادل از نگاه امام مجتبی یعنی در روابط تان، آقا ناموس مردم را ناموس خودت ببین. طرف آمد به امام صادق عرض کرد یابن رسول‌الله چرا نگاه به نامحرم در اسلام تحریم شده، نگاه به قصد ریبه، امام فرمودند خواهر داری، گفت بله، فرمودند مادر هم داری، گفت بله، گفت دوست داری همین نگاهی که به ناموس مردم می‌خواهی بندازی کسی به مادرت بندازه با همان قصدی که خودت داری، همین نگاهی که ناموس مردم می‌اندازید کسی به همسرخودت بخواهر خودت، گفت آقا نه من اجازه نمی‌دهم، امام فرمودند چرا چیزی را که برای خودت نمی پسندی برای دیگران می‌پسندی. آقایان امروز در جامعه ما رفتارهایمان همینطور بشود، در عرصه اقتصادی‌مان، در مسایل سیاسی‌مان در مسایل اجتماعی‌مان در مسایل خانوادگی‌مان. حاج آقا می‌خواهی بچه‌ات احترامت بگذارد احترام بزرگترات را حفظ کن، ما احترام را دوست می‌داریم ولی خودمان حرمت شکنی بزرگتر می‌کنیم و درس می‌دهیم برای بچه‌هایمان بی حرمتی را، آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگران بپسند و عجیب آقایان اینجا مردم را اگر خودتان جدا نگیرید، خدا به اضعاف مضاعف جبران می‌کند، این‌ها ارزشهای اخلاقی اسلامی ماست که متاسفانه بعضی‌ها فراموششان شده و این رفتار را ندارند و فراموش کرده اند. امام فرمود «صاحب الناس بمثل ما تحب ان یصاحبوک بمثله تکن عدلا»[20] اگر اینجور رفتار کردی شما آدم عادلی هستید. من حدیث را تمام کنم، این چهار ویژگی ارزشمند اخلاقی اسلامی‌را عابد، غنی و مسلمان و عادل، امام اینگونه تعریف کرد. ادامه حدیث حضرت فرمودند «انه کان بین ایدیکم اقوام یجتمعون کثیرا»[21] بین شما کسانی بودند جمعیت های زیادی بودند زندگی می‌کردند که هیچ کدامشان نیست، بعضی شان رفتند، «و یَبنون مَشیدا»[22] حضرت فرمود خانه‌های بسیار محکم ساختند، کجا رفتند. شیراز صد سال قبل شما دست کی‌ها بود، در همین مسجد الرسول کی‌ها نماز می‌خواندند الان بین شماها نیستند، در فامیل‌هایتان کی‌ها بودند الان زیر خروارها خاک اند، دنیا سرگرمت نکند، قلم روی کاغذ بیاید، از دوران بچه گی تان چند نفر را می‌شناسید که الان نیستند دکتر، مهندس، آیت الله، حاج شیخ، مدیر، رییس، مرد، زن،

 از ملک ادب حکم روایان همه رفتند، تو بار سفربند که یاران همه رفتند

این نصحیت پایان حسن را عنایت کنید، امام فرمود «انه کان بین ایدیکم»[23] جلوتر از شماها کسانی زندگی می‌کردند بین شماها کسانی بودند «اقوام یجتمعون کثیرا و یبنون مشیدا»[24] این‌ها خانه‌های بسیار محکم، مهندسی، اساسی و اصولی ساختند «و یأملون بعیدا»[25] آرزوهای طولانی داشتند، در آرزوهای دور و دراز قوطه ور بودند، بعد حضرت فرمود «أصبح جمعهم بورا»[26] یک دفعه جمعیت این‌ها متلاشی شد و پراکنده شد، خانه‌ها را گذاشتند بستگانش را گذاشتند و رفتند. خدا رحمت کند آیت الله والد را یک وقتی در ماشین بودم دیدم ایشان مرتب زبانشان به ذکر مشغول است، گفتم آقا ذکر خاصی است، داشتیم از بیرون شهر به شهر می‌آمدیم، گفتند من عادت دارم در ماشین وقتی این خانه‌ها و بناها و باغ‌ها و آثار را می‌بینم، خاطراتی از صاحبان این‌ها داشتم که فوت کردند برای این‌ها یک فاتحه می‌خوانم، تا این فاتحه می‌آید تمام بشود باز بنای دیگر زمین دیگر ملک دیگر شخص دیگری میاید در ذهنم، یک فاتحه برای او، امروز شما این را عملی کنید، از این مسجد شروع کنید بروید بیرون، این در و دیوار این شهر با شما حرف می‌زند، در این خانه کی‌ها بودند، دست کی‌ها بود. امام هادی علیه السلام فرمود دنیا دوره است صاحب ما امروز ما هم امام هادی، دست به دست می‌چرخد، امروز شماها اینجا نشستید فردا کی‌ها هستند، سال قبل کی‌ها بودند، امروز در این شهر شما زندگی می‌کنید بیست سال دیگر کی‌ها هستند صدسال قبل کی‌ها بودند، امام فرمود «اصبح جمعهم بورا عملهم غرورا و مساکنهم قبورا»[27] خانه‌هاشان شد قبرها، خانه‌های این‌ها قبرهای اینها. خوب بسنده کنم به این حدیث امام، روز شهادت امام دهم، امام هادی علیه‌السلام است. یکی از پرمخاطره ترین دوران های ائمه دوران امام هادی بود، امام هادی را از مدینه آوردند سامرا بیست سال امام در اردوگاه بود، این زیارت جامع که همه ما مستفیذیم و بهره‌مند هستیم از تفضلات امام هادی است، از عنایات امام هادی است، بسیار زیارت جامع ایست برای ارتباط معنوی با اولیا، امام تحت نظر بود علت هم داشت، امام هادی و امام عسکری خیلی دوران سختنی داشتند، این‌ها در اردوگاه بودند زیر نظر بودند چون تمام دیکتاتورهای معاصر این دو امام می‌دانستند که آن حجت عدالت گستر از این امام و از امام عسکری شکل می‌گیرند، روایات متعدد و متواتری که حتی اسم هم آورده شده مشخصات هم گفته شده، لذا بر امام هادی حساس بودند بخشی در زندان بخشی در اردوگاه، در آخر الامر هم امام را مسموم کردند،

تن پر زهر و پر درد نه طبیت و نه دوا، چه کند غریب بی کس که ندارد آشنایی

امام از همه بستگانش دور بود، آقا امام عسکری فرزند عزیزش همه منسوبین بستگان اقوام در مدینه، آقا را در بیت شریفش محترمانه به خاک سپردند، گرچه امام غریبانه به شهادت رسید، مظلومانه به شهادت رسید، اما به پیکر امام هادی اصائه ادب نشد، سر از این بدن جدا نشد، امام سلام بر آن شهیدی که «بلا غسل ولا کفنی»[28] سه روز این بدن بی غسل کفن در برابر آفتاب روی زمین تفتیده کربلا همه بگوییم یا حسین یا حسین.

 

[1] کنزالفوائد ج2 ص162

[2] کنزالفوائد ج2 ص162

[3] المحاسن ج1 ص292

[4] المحاسن ج1 ص292

[5] المحاسن ج1 ص292

[6] المحاسن ج1 ص292

[7] الکافی ج2 ص296

[8] کنزالفوائد ج2 ص162

[9] کنزالفوائد ج2 ص162

[10] الکافی ج2 ص136

[11] کنزالفوائد ج2 ص162

[12] کنزالفوائد ج2 ص162

[13] تحریم آیه6

[14] کنزالفوائد ج2 ص162

[15] کنزالفوائد ج2 ص162

[16] الکافی ج2 ص550

[17] کنزالفوائد ج2 ص162

[18] تحف العقول ص198

[19] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص556

[20] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص556

[21] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص556

[22] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص556

[23] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص556

[24] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص556

[25] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص556

[26] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص556

[27] کشف الغمه فی معرفة الائمه ج1 ص556

[28] بحارالانوار ج44 ص308

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ارسال نظر بعنوان یک مهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری خود.
0 کاراکتر ها
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
طراحی و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری رسانه