چاپ

Hadaegh-A01

زمانی که هنوز صدام سرنگون نشده بود با ایشان به کربلا مشرف شدم. در مسیر به من گفتند: به راننده بگو اگر در این نزدیکی ها سرویس بهداشتی وجود دارد نگه دارد.
راننده که آن منطقه را خوب می‌شناخت، مقداری جلو رفت و در جایی توقف کرد.
حاج‌آقا پیاده شدند و من نیز در خدمت ایشان پیاده شدم. ایشان عبا و قبا را درآوردند و به من دادند.
من بیرون ایستاده بودم. مقداری طول کشید. زمانی که در باز شد دیدم پایین لباسشان را بالا زده اند و مشغول شستن توالت هستند.
با تعجب گفتم: آقا! در این بیابان توالت می‌شویید؟ ‌بیایید سوار شویم و برویم.
فرمودند: خدا دوست دارد از امکاناتی که در اختیار بندگانش گذاشته، خوب استفاده شود. گفتم: خدایا! شکر استفاده از این توالت، شستن و تمیز کردن آن است .

دسته: عکس نوشته
بازدید: 553