استاد حدائق روز جمعه 23 دیماه 1401 در مهدیه بزرگ شیراز به مناسبت روز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) به بیان شرحی بر سوره کوثر پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال الله الحکيم فی کتابه الکريم:
«إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»[1]
صدق الله العلی العظيم
ابتداءً تبريک عرض میکنم محضر همه عزيزان حاضر در مجلس، برادران عزيز خواهران محترمه خصوصاً خدمت بانوان محترم به اعتبار ميلاد با سعادت حضرت زهرای مرضيه روز زن تجليل از مقام همسر و ترفيع مقام بانوان، اين روز را خاصتاً به شما بانوان محترم و عموم محضر همه عزيزان عرض تبريک و تهنيت داريم، مجلس هم همانگونه اشاره شد به ياد سالگرد شهادت سردار شهيدی است که در بيست و پنجم دی ماه سال شصت و پنج در عمليات کربلای پنج اين عزيز به شهادت رسيد عزيزی که در اخلاق، در عبادت، در نوع دوستی، در خدمت گذاری توفيق جلسات متعددی را من محضر حاج آقای هاشمینژاد ابوالشهيد که در مجلس شرف حضور دارند و والده اين شهيد، از خصوصيات اخلاقی اين شهيد تواضع، فروتنی، عبادت، آقای سردار دينپرور که از همرزمان ايشان بود جرياناتی را از اين شهيد نقل میکرد و میگفت اصلاً مثل اينکه ايشان میدانست در روز شهادت حضرت زهراء به لقاء الهی میپيوندد و خواستهاش هم همين بود، دغدغه او هم شهادت بود در يک چنين روزی، خدا انشاءالله که قيامت ما را شرمنده شهداء قرار ندهد، شرمنده خانواده شهداء قرار ندهد، و بتوانيم روز قيامت در برابر شهداء سر بلند نگهداريم، که امروز همه ما در هر پستی، در هر مقامی، جايگاهی که هستيم وامدار و مديون شهداء هستيم اينها را نبايد فراموش کرد، احترام به بيوت شهداء را تکريم و ادب نسبت به والدين شهداء آنهايي که هستند، در جامعه هستند و دامن پاک آن مادرها، تربيت و دقت و پاکی آن پدرها اين شهداء را به جامعه تحويل داده اينها بیحساب هم نيست، مقام شهادت پيدا کردن و پدر شهيد شدن، مادر شهيد شدن، يکی اسراری درش هست که بالاخره خدا میداند و بس. مقدمتاً وظيفهی من بود که اشارهای کنم که مجلس امروز به ياد اين سردار شهيد و شهيد بسيجی، شاپورشادمانی که از منسوبين اين بيت محترم است.
تذکری هم عرض کنم: عزيزان ما در بنياد و مؤسسه فرهنگی حضرت مهدی موعود در خارج از مجلس برادران و خواهرانی که علاقمند به شرکت در کلاسهای آموزشی مهدويت هستند، بالاخره ما امروز امام زمانمان را بايد بشناسيم و بتوانيم از امام زمانمان دفاع کنيم، سطح اطلاعات و آگاهیها را بايد برد، صاحب امروز حضرت زهرای مرضيه اصلاً يکی از نگاههايش يک شخصيتی خودش را نسبت به دنيا تبعيت از الگو و اسوه نام میبرد اين سخن حضرت زهراست، امروز انسانهای موفق کسانی هستند که الگوها را شناختند، اسوهها را شناختند و لذا ما بحثی در جلسات جمعههای گذشته محضر عزيزان داشتيم که راههای برخورد با فتنه، رويارويي با فتنه، زمانی که فتنه شکل میگيرد، گفتيم يکی از طريقها و روشهايي که انسانها را در رويارويي با فتنهها محفوظ میدارد شناختن الگوهاست، مردم اگر الگو را شناختيد بیراهه نمیرويد، کلاهسرتان نمیرود، حجت خدا را شناختيد حجت را با هيچ چيزی معاوضه نمیکنيد، جون است سياه پوست است غلام است، امام شناس است میماند با امام حسين تا شهيد بشود اما میبينيد بعضی از اصحاب پيغمبر اينها اسوه شناس نبودند، امام حسين را در آغوش پيغمبر هم ديده بودند ولی سيدالشهداء شبانه، غريبانه و مخفيانه از مدينه حرکت کرد اينکه ارادت به پيغمبر داريد فرزند پيغمبر را چقدر میشناسيد، امام زمان را چقدر میشناسيد، حضرت زهراء را چقدر میشناسيد، امروز يک تکليف بر تمامی بانوان مسلمان است که حضرت زهراء را بهتر بشناسد حالا من به اعتبار روز ميلاد يک اشارهای اجمالی عرض میکنم که ادب امروز را رعايت کرده باشيم، ضمن اينکه تشکر هم میکنم از همه عزيزانی که حضور بهم میرسانيد و اشاره کردند، تذکر داده شود هر جمعه مجلس در اين مکان مقدس منعقد است خاصه امروز عزيزانی که از هيئت محترم زينبيه، هيئت محترم مريدان حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه، و عزيزانی از هيئت عاشقان ثارالله قبول زحمت مینمايد امروز تشريف آورديد، خواهران و مادران محترمهای که شرف حضور يافتيد، حسن کار اين است که صاحب کار میبيند، پايان مجلس هم من يک روايت از امام باقر میگويم عيدی امروز ما باشد، عيدی امروز ما.
اما بحث ما در کوتاهترين سوره قرآن، خداوند سخن از يکی از شگفتیترين اعجازهای خلقت میکند، اگر يک وقتی کسی آمد گفت آقا معجزه قرآن کجاست؟ من امروز سهتا معجزهای بيّن از سوره کوثر را عرض میکنم، هرکسی که گفت معجزه؟ بگوييد اين سوره کوثر سهتا نکته اساسی و اعجازی جهانی را خدا در اين آيه در اين سوره کوتاهی که سه آيه دارد بيان میفرمايد: «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ»[2] رسولالله ما به تو کوثر عنايت کرديم، کثرت عنايت کرديم: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ»[3] به شکرانه اين نعمت نماز بگذار و دستهايت را بياور بالا: «وَ انْحَرْ»[4] يک معنايش قربانی است اما من در خيلی از روايات معصومين ديدم، امام باقر، امام صادق خود رسولالله میفرمايند نحر يعنی دستهايتان را به حالت قنوت بياوريد محازی گردن، قنوت هم نه اين جور بالا قنوت را بياور دست را بالا محازی گردن، اين را میگويند نحر، آقا قنوت میخواند دستش پايين است، اين نيست نحر، دست را بياوريد بالا تا محازی گردنتان اين را در ادبيات عرب میگويند نحر، امام صادق میفرمايد: «وَ انْحَرْ»[5] يعنی رسولالله نماز بخوان، در نماز دستهايت را به حالت استغاثه رو به خدا بگير: «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»[6] دشمنان تو ابتر هستند، من دوتا روايت در فضيلت اين سوره عرض کنم اين را هم باز بگذاريد جای عيدی امروزمان اين سوره را همه حفظ هستند، کوتاهترين سوره قرآن است اما ببينيد چه برکاتی در اين سوره است، من به دو حديثش اکتفاء میکنم در فضيلت اين سوره مبارکه.
اولاً رسولالله میفرمايد مرحوم علامه مجلسی نقل میکند: «من قرأ هذه السوره»[7] اگر کسی اين سوره را بخواند انس داشته باشد با قرائت اين سوره: «سقاه الله تعالى من نهر الكوثر»[8] اصلاً يکی از نهرهای بهشت نامش کوثر است، پيغمبر میفرمايد سوره کوثر را خواندی خدا قيامت از کوثر سيرابت میکند، اين میدانيد يعنی چه؟ يعنی نويد عاقبت بخيری، اين عاقبت بخيری بزرگترين خواسته اولياست، حالا شيراز مال شما، ايران مال شما، کرة زمين مال شما، ولی انسان عاقبت بشر بشود، قافيه را باختيد، ختم بخير: «وَ اخْتِمْ لِي بِخَيْر»[9] يعنی عاقبت بخيری از کارهايي که انسانها را عاقبت بخير میکند قرائت سوره کوثر است، بعد پيامبر میفرمايد: «و من كل نهر في الجنة»[10]هر رودی که در بهشت جاری است آنی که سوره کوثر را میخوانده سيرابش میکنند از او: «و كتب له عشر حسنات بعدد كل من قرب قربانا من الناس يوم النحر»[11]پيغمبر میفرمايد برای او ثبت میکنند، يکبار دارد اين سوره را میخواند، به اعتبار تلاوت اين سوره پيغمبر میفرمايد به تعداد تمام کسانی که از حجاج روز عيدقربان در سرزمين مينا قربانی میکنند به آن تعداد ده برابر حسنات مینويسند، حاجی چقدر در ميناست سه مليون، سوره کوثر خواندی سی مليون حسنات برايت مینويسند مال يک سال حج است، از آغاز تأسيس حج که بنياد اين بيت و بنياد اين خانه از زمان آدم گذاشته شد، و ابراهيم مناسک حج را اعمال کرد، هر حاجی که در گذر گذشته تاريخ آمده و عبادت کرده و قربانی کرده ببينيد چقدر حاجی در گذشته تاريخ بوده ضرب در ده کنید میشود حسنات در نامه عمل شما، خدا رحمت کند مرحوم آيتالله والد را میفرمودند سفره پهن است، برکت هم موجود است استفاده کننده کم است، مردم فکرتان را میتوانيد بکنيد عبادت، ذکرتان را میتوانيد بکنيد ارزش افزوده، ما گاهی اوقات برای پولهايمان آقا کجا بگذاريم منفعت بيشتر، سود بيشتر، دلار طلا سکه بهتر است يا دلار بخريم، يا ملک بخريم يا چه بکنيم؟ در معنويتها هم همين دغدغهها را داريم کدام ذکر بگوييم بيشتر، کدام کار بکنيم ارزش عالیتر يک مقدار انسانها دغدغه نسبت به معنوياتشان اين يکی از برکات سوره کوثر.
يک حديث هم از امام صادق تقديم کنم، آقا امام صادق میفرمايد: «مَنْ كَانَتْ قِرَاءَتُهُ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فِي فَرَائِضِهِ وَ نَوَافِلِهِ»[12] آنهايي که سوره کوثر را در نمازهای واجب يا نمازهای مستحبی میخوانند، مقيد باشيد در نمازهايتان سوره کوثر را بخوانيد چه در نافله چه در فريضه، حضرت میفرمايد آنهايي که قرائت میکنند اين سوره را در نمازهايشان: «سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الْكَوْثَرِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[13]خدا اينها را در قيامت از حوض کوثر سيراب میکند، حوض کوثر سيراب میکند يعنی اينها بهشتی میشوند، ديگر میروند در بهشت، پای نعمتهای الهی قرار میگيرند، «وَ كَانَ» اينجا خيلی مهم است، از کوثر نوشيدن بالاتر: «وَ كَانَ مُتَحَدَّثُهُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي أَصْلِ طُوبَى»[14] خدا زير درخت طوبی هم سخن میکند اينها را با پيغمبر، هم مجلس میکند اينها را با رسولالله اين به نظر من از آب کوثر کرده مزد عالیتری است، کوثر کجا؟ رسول الله کجا؟ هم از آب کوثر به شما میآشاماند هم با پيغمبر زير درخت طوبی هم سخن میشويد، حالا در نمازهای واجب میخوانيد، نمازهای مستحبی اين سخن سخن امام صادق.
يک جمله هم من اشاره کنم، باز در روايت داريم يک وقتی خوراکها و غذاها ترديدی در خوردن داريد، ترديد از حيث اينکه ضرر دارد يا ندارد؟ يک وقت آقا میگويد آقا من يک خورده قندم ناميزان است نمیدانم اين خوراک قندش بالاست نيست، اين ميوه را اين غذا را برای وضع جسمی، برای معده، روايت داريم در غذاهايي که يک مقدار ترديد در مصرف دارد، نه حرمت آنی که میداند حرام است که نبايد استفاده کند، ضرر محض که نبايد استفاده کند، آنجايي که مردد هستيد مشکوک هستيد میگويند سوره کوثر را بخوانيد و بدميد بخوريد، رفع نگرانی میکند، به آن غذايي که يک مقدار سر دو راهی هستی يک سوره کوثر بخوان و بخور، خدا آن نگرانی شما را برطرف میکند، حالا فضائل فراوانی ذيل اين سوره است من يک مقدمه عرض کنم بر نزول اين سوره البته خود کوثر معانی متعددی را ما در روايات ذکر شده برای کوثر يک معنايش همين کوثری است که در بهشت که میگويند سيرابتان میکنند از آن، يک معنای کوثر همان نهر عظيم بهشتی است، يک معناي کوثر به معنای اولاد رسولخداست که حالا اطلاقش روی حضرت زهرای مرضيه است که اشاره میکنم موضوع بحث ماست، اشاره به مقام نبوت رسولالله اشارهای به اسلام در روايات شده، نسبت به فضائل پيغمبر، و علم و حکمت که در پرتو اسلام گسترش پيدا میکند اينها در چارچوب کوثر تعريف شده، اما آنچه بزرگان مفسرين ما میگويند از قرينه آيه اول و آيه سوم فهميده میشود کوثر اطلاقش به حضرت زهراست، چرا؟ آيه اول: «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ»[15]شکرانه اين کوثر را پيامبر نماز بگذار، دستها را به جانب خدا بالا ببر: «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»[16]اين قرينه سوم، قرينه دوم آيه سوم، دشمنان تو ابتر هستند، از ابتر ناميده شدن پيغمبر استفاده میکنند مفسرين که کوثر بايد نقطه مقابل ابتر باشد، يک چيزی که پاسخ بدهد به مشرکينی که پيغمبر را ابتر میناميدند! خدا لعنت کند سران کفر را، عاص ابن وائل پيامبر در مسجدالحرام بودند عدهای از مشرکين هم يک حلقهای داشتند پيغمبر را زير نظر داشتند من ديشب در يک جلسهای هم عرض کردم آقايون زحمت ترويج اسلام را پيغمبر کشيد نه من و شما، ما چه کار میکنيم؟ يک جلسهای میآييم، يک صحبتی میکنيم، يک سخنرانی میکنيم، شرکت میکنيم نماز میخوانيم تأسيس اين کار زحمتهايش را پيغمبر کشيد، رنجها را پيغمبر برد توهينها را رسولالله شنيد ما در يک جلسه جواب سلاممان را ندهند ديگر در آن جلسه نمیرويم، آقا هيئت نمیآيي؟ تحويل نمیگيرند، بابا پيغمبر چگونه اسلام را گسترش داد مسلمان، ببينيد يک گوشه از تاريخ صدر اسلام را میگويم قبل از هجرت پيغمبر در مکه بودند اين سوره کوثر از سور مکی است در مکه نازل شد، پيامبر از مسجدالحرام حرکت کردند بروند بيرون، عاص ابن وائل سريع دويد دنبال پيغمبر خودش را رساند به پيغمبر شروع کرد توهين کردن و جسارت کردن و حرفهای نامربوط به پيغمبر، حالا درصدی از اينها را به ما بگويند میگويند آقا چرا حرف نمیزنی؟ میگويد آقا زشت میشود، فحشمان میدهند، به پيغمبر نمیگفتند مجنون، به پيغمبر نمیگفتند ساحر، نسبت ساحری، نسبت ديوانگی و نسبتهای ديگر و جسارتهای ديگر چقدر به پيغمبر شد؟ اين عاص ابن وائل همين طور داشت با پيغمبر بحث میکرد مشرکين هم داشتند میديدند، بعد که برگشت رسولالله رفتند آمد سمت مشرکين، مشرکين گفتند با چه کسی داشتی صحبت میکردی؟ اينها که میديدند با پيغمبر بود، گفت با ابا الابتر، پدر بلا عقب. زن، زندگی، آزادی! ای کور دلان احمق، شعار زن، زندگی آزادی شعار اسلام است، و چقدر اسلام غريب است، شعار اسلام را بر عليه اسلام دارند خرج میکنند، هويت زن، ارزش زن، شخصيت زن، زندگی زن را اسلام به زن برگرداند، شما ببينيد دورانی که اين سوره کوثر نازل شد نگاه بشريت به زن چه بود؟ خانمها اينها را بازگو کنيد به خانمها و به بانوان، اينها مظلوميت اسلام است، مظلوميت زحمات پيغمبر است، گفتند ابا الابتر، گفت پدر بلا عقب، ابتر در ادبيات عرب به حيوان دم بريده میگويند مجازاً و کنايتاً به انسانهای که پسر هم ندارند میگويند ابتر، اين نگاه عرب جاهليت بود، اگر کسی دختر داشت و پسر نداشت میگفتند اين ديگر بلا عقب است ديگر نسلش منقرض است، پيامبر خدا دوتا پسر از حضرت خديجه به پيغمبر داد يکی قاسم بود، و يکی عبدالله هردو در طفوليت از دنيا رفتند اينها برادران حضرت زهراء بودند، چندتا دختر از پيغمبر ماند که اينها بودند زمان نزول اين سوره مبارکه هنوز حضرت زهراء متولد نشد، اما زينب هست، ام کلثوم هست، رقيه هست، اينها خواهران حضرت زهراء بودند که اينها در بقيع هم دفن هستند، آقايانی که بقيع رفتيد بنات رسولالله را کنار قبر زوجات پيغمبر زيارت میکنيد، اينها میگفتند پيغمبر ازش پسر نمیماند، پسرهايش میميرند دختر دارد، نامش برقرار نيست، به پيغمبر میگفتند ابتر، ابوالابتر، ابا الابتر، بلاعقب، وقتی که عاص ابن وائل اين حرف را زد گفت با ابا الابتر بودم خدا يک نويد رحمتی را برای پيغمبر ساری کرد: «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ»[17]رسولالله ما به تو کوثر عنايـت میکنيم کثرت و فراوانی میدهيم، اينها میگويند نام تو نمیماند، اينها میگويند تو ديگر نسلت منقرض است، ما از دختری پر آوازه میکنيم تو را در عالم، من عرض کردم در اين سوره سهتا معجزه بين را میخواهم بگويم از معجزات قرآنی، معجزه اول، خدا خبر میدهد از موفقيتهای آينده پيغمبر ما کثرت به تو میدهيم اين سوره در مکه زمانی نازل میشود که نگاه جامعه به زن يک نگاه منفی است الآن هم هنوز متأسفانه در بين بعضی از عربها همين نگاه هست، من سال هشتاد و سه بحرين بودم، يک مجلسی بود عدهای از علما نشسته بودند حدود هجده سال قبل، يک شجره نامهای را از يک خاندانی در بحرين آوردند باز کردند مثل درخت بود، شاخه شاخه میشد، گروهها و نسلها مشخص شده بود، من نگاه کردم ديدم بعضی از اين شاخهها ديگر ادامه پيدا نکرده، نوشته فلان لايعقب، فلانی ديگر عقب ندارد، من از آن آقايي که تنظيم شجره نامه کرده بود گفتم اين ازدواج نکرده بود؟ يا اولاد گيرش نيامد؟ گفت نه آقا اين بچههايش همه دختر هستند، اين حرف سال هشتاد و سه است، هفده سال قبل، نه هزار و چهار صد سالی قبل، گفت ما کسانی که دختر دارند میگوييم نسل بلاعقب، هنوز هم جاهليت هست، هنوز هم جاهليت حاکم است، بعضیها شخصيت را در پول میبينند دختر میخواهد شوهر بدهد میگويد سال تولد مهريه، ارزش اين دختر به سال تولد سکهاش است، اين توهين به اين دختر نيست، گفت ما کسانی که دختر دارند میگوييم ديگر نسل منقطع، صدر اسلام همين بود، به پيغمبر گفتند شما ابتر هستيد چون دختر داريد پسر نداريد، معجزه اول خدا خبر میدهد از آينده الآن در همين مجلس، در بين همين حضار محترم، در بين برادرها و خواهرها جمعيتی هستيد که افتخار میکنيد به سيادتتان، گرچه مرحوم علامه امينی میفرمايد من فکر نمیکنم کسی شيعه باشد با حضرت زهراء محرم نباشد، میدانيد چرا؟ شما تا حضرت آدم چندتا پشت داريد اجداد، صدها جد و جده داريد اگر در يکی از اين نياکان گذشته شما يک نفری سيد بوده، شما با حضرت زهراء محرم هستيد، اين حرف علامه امينی هم بالاخره قابل پذيرفتن است، شيعه باشد حب اهلالبيت داشته باشد، در اجداد قبل او يک نفر سيد يا سيده باشد اين را وصل میکند با اين کوثر هستی، الآن در همين مجلس، شما محفلی هست، مجلسی هست، منطقهای هست، مملکتی هست که آثار حضرت زهراء نباشد، ما در حج که اجتماع عظيم انسانها از سراسر دنياست، گاهی اوقات طرف از قلب آفريقا آمده میگويد من سيد حسنی هستم، طرف از اروپا آمده میگويد من سيد کاظمی هستم، سيد موسوي هستم: «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ»[18] معجزه است خدا دارد خبر میدهد از آينده رسولالله اينها شما را نسل منقطع میبينند ما از همين دختر پر آوازه میکنيم شما را، معجزه دوم به شما میگويند بلاعقب هستيد، اصلاً شما نسلت نسل برقرار است، امروز ببينيد از يک دختر خدا نام پيغمبر را پر آوازه کرده، فقط از فاطمه زهراء يعنی هرکس امروز رو کرة زمين ادعای انتساب به پيغمبر را بکند، بگويد جد من رسولالله است نمیشود مگر اينکه از طريق فاطمه زهراء باشد، پل ارتباطی با پيغمبر حضرت زهراست، تمامی سادات مفتخر هستند که جده آنها صديقه طاهره است، رسولالله به شما میگويند بلاعقب الآن من محضر عزيزان عرض کنم، شما آثار پيغمبر را ببينيد، معجزه سوم، خدا میفرمايد: «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»[19]دشمنان تو ابتر هستند، ما بگرديد در زمان معاصر يک نفر را پيدا کنيد که بگويد من از نوادگان ابوسفيان هستم، يک نفر را پيدا کنيد بگويد من از نوادگان مأمون عباسی هستم، من از نوادگان متوکل هستم، من از نوادگان بنی اميه و بنی العباس هستم، ببينيد آنهايي که با اهل بيت زاويه داشتند امروز نسلشان منقرض است، امروز موسی ابن جعفر نامش پايدار است يا هارون الرشيد، امروز امام رضا میدرخشد يا مأمون عباسی، امروز اميرالمؤمنين جلوهگری میکند يا معاويه ملعون!
من در يک جلسهای عرض کردم، رحمت کند مرحوم آيتالله والد و آيتالله طوبايي، سال هفتاد بود سی و يک سال قبل ما مشرف شديم سوريه، من در حال و هوای جوانی خيلی مشتاق بود از باب تحقيق قبر معاويه را پيدا کنم، يک صبح تا ظهری وقت گذاشتم، بر حسب اطلاعات تاريخی هم که داشتم پشت مسجد جامع اموی که حالا تاريخ گزارش میدهد که آن حدود معاويه دفن شده، و آن بازار معروف در شام، من رفتم از خيلی از مردم میپرسيدم: وين قبر معاويه؟ قبر معاويه کجاست؟ قبر يزيد کجاست؟ همه با تعجب نگاه میکردند، معاويه چه کسی است؟ اصلاً دنبال معاويه برای چه میگردی؟ شامی که در همان منطقه چهل سال معاويه حکومت کرده بود، مردم اينها معجزه قرآن است، شايد صدی نود و پنج مردم جوابشان اين بود که نمیدانيم: لا ادری، نمیشناسيم، معاويه چه کسی هست؟ جايش کجاست؟ يک چند نفری هم آدرس میدادند حالا اينها هم آدرسهای به تعبير عاميانه ما پرت و پلا بود، حالا نمیدانم اينها عناد داشتند به آنجايي که آدرس میدادند میگفت مثلاً برويد در فلان کوچه و فلان خانه در بزند پلاک فلان، قبر معاويه در آن خانه است، خب اينها چه پدر کشتگی باهم داشتند، ما هم شيخ شيرازی ساده لوح يک آدرسش را رفتم در زدم، گفت مال قبر معاويه را پيدا کنيم دوتا لعنت هم سر قبرش بفرستيم، بعد بگوييم قبر معاويه را هم ديديم، قبر حضرت زينب را هم ديديم، يک کار تحقيقی هم ما داشتيم، در زدم در يک خانهای، گفتم: «فی هذا المکان قبر معاويه»، ديدم طرف با يک تغيری نگاه کرد که الآن ما را کتک میزند، خدا وکيلی بيايم در خانه شما در بزنم بگويم قبر معاويه در خانه شماست؟ میگويي تو خانه بابايت است، در خانه ايل و تبارت است، قبر معاويه اينجاست؟ من ديدم نه، اينجا يا بايد تن به کتک داد يا از معاويه خبری نيست؟ «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»[20]اينها با قدرت در شام حکومت میکردند، يزيد وقتی سر امام حسين مقابلش در تشت قرار گرفت اين اشعار را میخواند، مردم من در يک جلسهای عرض کردم ايمان ما مردم امروز به مراتب بايد از ايمان مردم معاصر اهلالبيت بيشتر باشد، میدانيد چرا؟ چون معجزه اميرالمؤمنين را شما الآن داريد میبينيد، معجزه سيدالشهداء را الآن شماها ناظر هستيد، اربعينها را شما داريد میبينيد، آنهايي که با امام حسين بودند شهادت را ديدند سر بريده را ديدند، اسارت را ديدند امروز شما آزادی و عزت را داريد میبينيد ماها از اين آفق آينده داريم به گذشته نگاه میکنيم از تجربه گذشتگان داريم بهره میبريم مسلماً اعتقاد ما بايد قویتر باشد آگاهی ما بيشتر شده، اما شما در همان شام عزيزان برويد سؤال کنيد از صدی صدی مردم شام، يهودی، مسلمان، شيعه، سنی، لائک، بپرسيد قبر زينب کجاست؟ «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ»[21]از صدی صد مردم شام بپرسيد: وين قبر رقيه؟ قبر رقيه کجاست؟ همه میدانند، نه اينکه میدانند، خادم حرم حضرت رقيه گفت اين يهودیهای شام وقتی گرفتار میشوند مريض میشوند مشکل پيدا میکنند، سحرها میآيند حرم حضرت رقيه يک سلام میکنند حاجت میگيرند میروند، اينها جواب دشمنانشان را میدهند، جواب دوستانشان را نمیدهند: «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»[22]خدا میفرمايد دشمان تو ای رسولالله ابتر هستند، ابوسفيانها ابتر هستند، ابوجهلها ابتر هستند، عمرو ابن عاصها ابتر هستند، عاصل ابن وائلها ابتر هستند، اينها ابتر تاريخ هستند، که نسل اينها منقرض است، شما پايدار تاريخ هستيد، من تکميل کنم عرايضم را اين بزرگ بانوی که امروز روز ميلاد اوست، يک جمله از فرمايشات حضرت زهراء و چند نکته من عرض کنم از درسهای که از اين بانو اخذ شود، و عرضم تمام انشاءالله استفاده خواهيم کرد، عزيز ما جناب حاج آقای قدومی زاده هم به فيض خواهند رساند، روز جشن است و سرور است، يکی از ويژگیهای اولياء الهی من يک درس از حضرت زهراء بگويم و تمام کنم.
درس نظم است، خود حضرت زهراء در خطبه فدکيه، فرمود: «وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ»[23] اين سخن حضرت زهراست، مردم اطاعت از ما برای شما نظم ايجاد میکند و پيشوايي و رهبری ما برای شما وحدت ايجاد میکند: «وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ، وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَةِ»[24] چرا اين قدر جوامع اسلامی بینظم است؟ چون از آن کسی که بايد اطاعت بشود نمیشود، صاحب الزمان رفته در حاشيه، چرا اين همه بلاد اسلامی پراکنده است؟ چون ما طبعيت نمیکنيم، گاهی اوقات حالا امام زمان به کنار، ولايت فقيه را هم بعضیها تمکين نمیکنند، که خود امام عسکری فرمودند:
«وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا»[25] در مشکلات به راويان احاديث ما به فقهاء مراجعه کنيد، اينها حجت ما بر شما و ما حجت خدا بر اينها هستيم، يک مقداری اين بینظمیهای عالم، مخصوصاًمسلمانها و پراکندگیها ناشی از فاصله گرفتن از اسوهها و الگوهاست: «وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ»[26] من از نظم حضرت زهراء تلگرافی يک اشارهای بکنم، گرچه نظم در ادبيات فارسی ما به معنای آراستگی، هماهنگی، قاعده، همسويي اين را میگويند نظم، هر چيزی که هماهنگ باشد آراسته باشد و قاعدهمند باشد اين را میگويند نظم، بیقاعدهای، پراکندگی، اينها را میگويند بینظمی، حضرت زهراء من در زندگی فردی ايشان يک اشارهای کنم که حالا خواهران محترمه و برادران عزيز توجه داشته باشد در بعد خانهداری، نظم در خانهداری و تربيت فرزند، حضرت زهراء متأسفانه گرچه تاريخ اينجا به صورت تفصيل زندگی حضرت زهراء را نپرداختند ولی همان مقدار از مسائلی که از اين خانواده و جرياناتی که نقل شده درس زندگی است، در خانهداری در تربيت فرزند، حضرت اسوه نظم است، شما ببينيد اين بانويي که با آن جامعيت علمی، با آن جامعيت تقوايي، با آن ويژگیهای برجستهای که بانوی ممتاز عالم است، و پيغمبر فرمود شما برجستهترين بانوی تاريخ از آغاز تا پايان عالم هستيد، شما میبينيد در کارهای منزل، امسلمه میگويد وارد شدم ديدم حضرت زهراء يک رو انداز پشمی شتری را روی خودش انداخته بود که زخيم هم بود، خشين هم بود، عزيزش در آغوشش داشت بچه را شير میداد، با يک دستش هم داشت آسياب را میچرخاند، در يک مقطعی پيغمبر فضه را وارد خانه حضرت زهراء کردند اين را هم ما کارگزارها بايد کار ياد بگيريم، ياد بگيريم کار کردن با زير دست، حضرت تقسيم کردند با فضه کار را فرمودند يک روز کار را تو انجام بده، خانهداری و شستن و نظافت، يک روز کار من باشد، که اصلاً بين مردم مدينه و خانمها شيوع پيدا کرد، میگفتند امروز روز کار فضه است يعنی میتوانيم برويم با حضرت زهراء صحبت کنيم، وقت آزاد است استفاده کنيم، حتی با خادمين خودش، در تربيت فرزند نکات بسيار دقيقی که من فهرست وار عرض کنم اينجا ديگر وقت تمام است، در محبتورزی به فرزندان، ما گاهی اوقات اولاد داريم يک کلمه محبت آميز به اينها نمیگوييم شما در حديث کساء ببينيد امام حسن و امام حسين وقتی میخواهند وارد بشوند و اجازه گرفتند بيايند زير عبای پيغمبر، پيغمبر چگونه اجازه داد: «و عليک السلام يا قرة عينی و ثمرة فؤادی»[27]، سلام بر تو ای روشنايي چشمم، ای ميوه دلم، ما اين محبت را در کلام اظهار میکنم آقا بچه لوس میشود، يکجاهای ديگر افراط میکنيم اينجا تفريط میکنيم، حضرت زهراء با عزيزانش در اوج محبت، در پرورش تربيت فرزندان، در بارور کردن ايمان و تقوای عزيزانش، شبهای قدر حسنين را حضرت بيدار نگه میداشت خرمايي حلوايي حضرت درست میکرد، يک ظرف آب با تشويق اينها را در آن وقت سحر از فيض سحر بهرهمند بشود، در حقوق ديگران حتی ما داريم در ابعاد زندگی حضرت زهراء که در خانه با بچههای خودش وقت میگذاشت بازی میکرد ورزش میکرد، در سواد آموزی اين مادر نسبت به فرزندان و پرورش اخلاق حسنين و برنامه ريزی زمانبندی برای عبادت، شما ببينيد حضرت زهراء اصلاً در منزل يکجايي داشتند مصلای حضرت زهراء بود و مستحب هم هست انسان جايي، محل خاصی برای نماز، شما اين تسبيح حضرت زهراء، از برکات اين بزرگ بانوست با آن فضائل آقا امام حسن میفرمايد يک شب جمعهای بود از نيمه شب تا طلوع آفتاب من خوابم میبرد بيدار میشدم میديدم مادرم يا ايستاده يا نشسته دارد دعا میکند يک يکی فاميل بستگان مسلمانها را در دعا ذکر میکند امام حسن میفرمايد آفتاب طلوع کرد، گفتم مادر همه را دعا کردی، جز خودت را فرمود: «يَا بُنَيَّ الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ»[28]پسرم اول همسايه بعد خود، و من يک جمله بگويم اين را هم باز از مرحوم آيتالله والد من دارم، میگفتند در دعاها اگر میخواهيد خدا نظرتان کند، ديگران را دعا کنيد خدا اول به خودتان میدهد، نگران جوانت هستی، جوانهای مردم را دعا کن، مريض داری مريضها را دعا کن، مشکل اقتصادی داری، بگو خدايا مشکلات اقتصادی مردم را حل کن، اول به داد خودت میرسد، ايثار از حضرت زهراء بياموزيم.
بسنده کنم اما آن وعدهای که اول صحبت دادم، گفتم عيدی شما باشد، سجده شکر به جا بياوريد اين عشق به حضرت زهراء شما را امروز اينجا جمع کرد، مرهون پاکی پدر و مادرهايتان است، پدر و مادرهايتان را فراموش نکنيد، اين اصلاً حب به اهلالبيت حب ولايت يک سرمايه گرانبهاست، آقا امام سجاد میفرمايد روز قيامت وقتی که زهرای مرضيه با جمعی از حوريان وارد محشر میشود از طرف خداوند خطاب میشود تمام کسانی که صاحب شريعت و اديان هستند جز مسلمانهای مؤمن به فاطمه زهراء سرهايشان را پايين میاندازند، روز قيامت سرت را بالا میگيريد شما مشمول اين حرف نيستيد، میگويند همه سرها پايين، مسيحیها، يهودیها، تمام انسانها جز مسلمانهايي که حبّ فاطمه زهراء و فرزندان فاطمه زهراء دارد اينها میتواند سرش را بالا بگيرند عبور فاطمه را ببينند، بعد اين بزرگ بانو وقتی میآيد در عرصات محشر قرار میگيرد عرض میکند پروردگارا از طرف خداوند خطاب میشود ای دختر حبيبهای ما اي دختر پيغمبر ما، يک خواسته از ما اينجا بخواه، حضرت زهراء عرض میکند خدايا تمام کسانی که محبت به فرزندان من و من را داشتند از اين آتش جهنم خلاصی بده و خدا به عظمت حضرت زهرای مرضيه ارادتمندان و محبين فاطمه زهراء و فرزندان فاطمه زهراء را در صحنه محشر نجات میدهد: «هنيئاً لکم يا شيعه آلمحمد»، گوارا باد بر همه شما.
پروردگارا اين محبت را اين عشق و ادب را در وجود ما و نسل ما تا قيام قيامت مستقل و مستمر و پايدار بدار.
[1] کوثر3-1.
[2] کوثر1.
[3] کوثر2.
[4] کوثر2.
[5] کوثر2.
[6] کوثر3.
[7] البرهان في تفسير القرآن ج5 ص771.
[8] البرهان في تفسير القرآن ج5 ص771.
[9] الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص540.
[10] البرهان في تفسير القرآن ج5 ص771.
[11] البرهان في تفسير القرآن ج5 ص771.
[12] وسائل الشيعة ج6 ص145.
[13] وسائل الشيعة ج6 ص145.
[14] وسائل الشيعة ج6 ص145.
[15] کوثر2-1.
[16] کوثر3.
[17] کوثر1.
[18] کوثر1.
[19] کوثر3.
[20] کوثر3.
[21] کوثر1.
[22] کوثر3.
[23] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج29 ص223.
[24] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج29 ص223.
[25] كمال الدين و تمام النعمة ج2 ص484.
[26] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج29 ص223.
[27] مفاتیح الجنان، حدیث کساء
[28] وسائل الشيعة ج7 ص113.