استاد حدائق روز چهارشنبه 19مردادماه 1401 مصادف با روز دوازدهم محرم در مهدیه بزرگ شیراز به بیان «ویژگی های صالحین» پرداختند.
جهت مشاهده ویدئو اینجا کلیک کنید
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسمالله الرحمن الرحيم
قال الله تبارک و تعال فی محکم کتابه القرآن الحکيم: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»[1].
صدق الله العلی العظيم
بعد از توصيه به رعايت تقوی و پرهيزکاری و ايثار در طاعت و مراقبت بر نفس امام میفرمايند جناب مالک تو را به سرزمينی فرستادم: «قَدْ وَجَّهْتُكَ إِلَى بِلَادٍ قَدْ جَرَتْ عَلَيْهَا دُوَلٌ»[2] دولتهای هم قبل از تو بودند مسئولين هم قبل از تو آنجا مسئوليت داشتند، ببينيد عزيزان همه اين وضعيت را داريم در شيرازی زندگی میکنيد که قبل از شما هم کسانی در شيراز بودند هرکجا هستيد قبل از شما در اين جايگاه در اين موقعيت کسانی هم بودهاند.
يک آقايي از بازاریها يکی از سندهای بازار را آورد به ما نشان داد من از او خواهش کردم گفتم يک نسخهاش را بده، روزنامه خبر چاپ کند، اين درس است، اين چيزی که دست اين بود، چهل هشت نفر دست به دست مغازه دستشان رسيده بود و واگذار کرده بودند، نفر اول از خود کريمخان زند گرفته بود يک مغازه سه درکی کريمخان واگذار کرده بود زير آن انتقال هم کريمخان مهر کرده بود: «يا من هو لمن رجاه کريم»[3]، اين مهر کريمخان بود، ای کسی که اگر به تو اميد ببندند در حقشان کرامت به خرج میدهی، منظور ذات اقدس ربوبی بود، آن فردی که گرفته بود بعد رحمت خدا رفته بود حاشيه سند نوشته بودند فلانی از دنيا رفت، فلان پسر سهم بقيه را خريد بعضی از بزرگان تأييد کرده بودند، بعد از آن گفته بودند فلانی فوت کرد اصلاً سهم را فروختند به ديگری، دست سوم چهارم پنجم ششم اين خانهای که شما درش زندگی میکنيد پنجاه سال قبل زمينش مال کس ديگر بود، الآن دست شماست فردا هم، اين لباسی که الآن تن ماست الآن تن ماست فردا تن که است؟ فعلاً شما هستيد اين ميز امروز جلو شماست اين اتاق امروز دست شماست، اين ميزهای رياست اين امکانات دنيای همه تذکر است گاهی اوقات در اين خيابانها انسان رد میشود در اين شهر آثاری را از گذشتگان میبيند خدا رحمت آقای فلانی اينجا بود فلانی اينجا بود فلانی مجلس میگرفت الآن زير خروارها خاک است، اميرالمؤمنين میفرمايد مالک قبل از تو کسانی بر مصر حکومت میکردند که رفتند، عبرت بگير، برای تو هم نمیماند بنا نيست اين امکاناتی که دست شما ماندگار باشد شما هم بايد بگذاريد و برويد از گذشتگانتان درس بگيريد از رفتن پدرها مادرها مادر بزرگاها عموها دايها درس رفتن ياد بگيريد، بعد امام میفرمايد: «مِنْ عَدْلٍ وَ جَوْرٍ»[4] کسانی قبل از تو هم در مصر بودند اينها بعضیها با عدالت رفتار کردند با مردم، بعضیها ستم کردند به مردم: «وَ أَنَّ النَّاسَ يَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِكَ فِي مِثْلِ مَا كُنْتَ تَنْظُرُ فِيهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلَاةِ قَبْلَكَ»[5] آقای مالک همين طوری که تو داری رصد میکنی کار گذشتگان قبل از خودت را آيندگانی تو کار تو را رصد میکند ديديد يک وقتی نشستی میگوي فلان آدم خوبی بود فلانی آدم بدی بود قضاوت میکنيم رصد میکنيم تحليل و بررسی میکنيد ما هم برای آيندگان مورد تحليل قرار میگيريم خانم آيندگان میگويند يک مادر بزرگی داشتم فلان سال میشويد مورد بررسی آقا مورد بررسی قرار میگيری همين طوری که الآن داری قضاوت میکنی نسبت به قبل از خودت و گذشتگانت آيندگان هم نسبت به تو قضاوت میکنند و بررسی میکنند و همان چيزی که الآن داری میگويي نسبت به ديگران آيندگان هم نسبت به تو میگويند شما آدمهای خوب را تعريف میکنيد انسانهای خطاکار را مذمت میکني پس مراقب باش مورد مذمت آيندگانت قرار نگيری يک جوری عمل کن که آيندگان به نيکی از تو ياد کنند، به خوبی از تو ياد کنند: «وَ إِنَّمَا يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِينَ بِمَا يُجْرِي اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ»[6] حضرت میفرمايد آدمهای خوب و صالح خدا بر زبان بندگانش جاری میکند که اينها را به نيکی ياد کند، شما میبينيد آقا آدمهای خوب در تاريخ گل سر سبد اميرالمؤمنين سيدالشهداء امروز قضاوت دنيا نسبت به امام حسين چيست؟ اينکه حضرت میفرمايد صالح شدی خدا بر زبان بندگانش به نيکی از تو ياد میکند.
در يکی از مراسمهایی که نشان میدادند سالها قبل در آمريکا يک فرد يهودی آمده در جمع عزاداران حسينی داشت سينه میزد، از اين چيزها زياد است، اخيراً هم باز صحنههای نشان دادند ضبط کرده بودند در ايتاليا بود يک خانمی بالاخره حالا خانمی تقريباً رو به ميان سال بود سر برهنه حالا مسيحی يهودی، با شوهرش، عزادارها داشتند سينه میزد اين زار میزد و گريه میکرد. شما ديديد اين آقای پير محمد از علمای اهل سنت سراوان بود با چه توجهی اشک میريخت با چه توجهی گريه میکرد سنی هم بود، اين کار خداست سالم زندگی کردی پاک زندگی کردی بر زبان بندگان خدا در آينده به نيکی از تو ياد میکند، گاندی آتش پرست میگويند وقتی گفتند رمز موفقيت تو در نجات مردم هندوستان از زير يوق بريتانيای کبير انگليستان چه بود؟ گفت من راهی را پيمودم که حسين ابن علی در عراق پيمود: «بِمَا يُجْرِي اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ»[7] تو بندگی بکن تو سائل باش، آن وقت ببين آيندگان نسبت به تو چه میگويند لذا شما ببينيد نسبت به زمامداران غرب بعضیها را انسانهای منصف رد میکنند به حق هم رد میکنند، ظلم کردند ستم کردند بعضیها را به نيکی ياد میکنند شما کريمخان زند را به نيکی يآد میکنيد: «بِمَا يُجْرِي اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ»[8]بر زبان بندگان خدا بعضیها به نيکی از اينها ياد میشود توصيف میشود نبت به عامه مردم هم اين است شما کارهای خوب کرديد آينده کارهای خوب شما بازگو میشود اگر خطا کرديد و گناه کرديد منحصر به الآن نيست آينده هم اين کارهای زشت مورد مذمت و تکفير و تنکير قرار میگيرد بعد حضرت فرمودند، لذا ببينيد عزيزان همين که شاعر میگويد تو خوب بندگی بکن خدا خدايياش را میکند شما به وظايفتان عمل کنيد خدا میشود معرف! شما ببینید حتی به پيکر حضرت سیدالشهدا هم اين نامردمان رحم نکردند مثل ديروز گفتند بايد اين بدنها بماند عريان در صحری رها شده در برابر آفتاب تا بشود طعمه وحوش و طيور اينها در جسارت و جنايت کم نگذاشتند اما ببينيد خدا با امام حسين چه کرد؟ امروز بر زبان بندگان خدا در سراسر گيتی از امام حسين چگونه ياد میشود؟ و امروز بر زبان بندگان خدا نسبت به بنیاميه و قاطبه آنها چگونه ذکر میشود؟ اين تذکری که اميرالمؤمنين میفرمايد، آقای مالک عالم بزرگتر دارد، بزرگترش خداست، خوب کار کردی آينده هم به نيکی از شما ياد میکند بد کار کردی الآنت بد نيستی آينده قافيه را باختی بعد امام میفرمايد: «فَلْيَكُنْ أَحَبَّ الذَّخَائِرِ إِلَيْكَ ذَخِيرَةُ الْعَمَلِ الصَّالِحِ»[9] امام اين نگاه به تاريخ گذشته و مرور به آينده را برای مالک ياد آوری میکند. بعد اينجا يک دستور میدهد چون يکی از روشهایی که انسانها میتوانند خودشان را بسازند نگاه به تاريخ است تاريخ معلم خوبی است. متأسفانه بخشی از ما مردم تاريخ را برای سرگرمی میخوانيم وقتمان آزاد است بیکار هستيم يک کتابی بر میداريم اسمش را میگذاريم سرگرمی اين خيلی بد است آقا اميرالمؤمنين میفرمايد من با گذشتگانم نبودم ولی در تاريخ گذشتگانم مرور کردم و مطالعه کردم از تاريخ گذشتگان عبرت گرفتم مثل اينکه با اولين آنها بودم تا آخرين آنها، اين است آن نگاه به تاريخ، تاريخ گذشتگان را بخوانيد از خوبیهای آنها انسان درس بگيريد از بدیهای آنها پيام بگيرد نيکیها را مدار زندگی قرار بدهيم بدیها را از زندگی خارج کنيم، امام میفرمايد آقای مالک: «فَلْيَكُنْ أَحَبَّ الذَّخَائِرِ إِلَيْكَ ذَخِيرَةُ الْعَمَلِ الصَّالِحِ»[10]بهترين ذخيره برای خودت عمل صالح قرار بده، مردم از اين دنيايتان چيزی که میبريد عمل است رياستها ثروتها زندگی خانواده همه بسپاری، بگذار من اينجا من يک خرده باز کنم مطلب را، آقا رسولالله میفرمايد وقتی انسانها میخواهند از دنيا بروند سهتا پيکر کنار بدن اينها ظاهر میشود حالا بشنويد تا وقتش بعد از صد و بيستسال آن وقت میگويي آقای حدائق روز دوازده محرم در مهديه امام زمان روايتش را هم برايمان خواند حالا رسيد حالا بشنويد تا برسد رسولالله میفرمايد سهتا پيکر کنار بدن متوفایی که روح ازش خارج شده حاضر میشوند، روح حاضر بدن روی زمين افتاده، لذا ببينيد آقايون چقدر اين دنيا بیارزش است اين حالا نقل از آيتالله العظمی بهجت میکنند، اگر ايشان فرموده باشند يا هرکسی کلام خيلی کلام حکيمانهای است، که میگويند ميت وقتی فوت میکند اول چيزی که ازش میگيرند عنوانش است دکتر بود فوت کرد ديگر نمیگويند آقای دکتر را بياوريد میگويند جنازه را بياورد، اما ببينيد اينجا شهداء يک چيز ديگر است میگويند شهيد را بياوريد، آقا مدير کل بود استاندار بود وزير بود ملياردر بود میگويند جسد را آوردند ميت را آوردند چه شد اين يک کسی بود برای خودش میگويند تمام شد روح از بدن که خارج شد عناوين را زمين میگذارد میشود ميت میشود جنازه، پيغمبر میفرمايد روح خطاب میکند به پيکر اول، پيکر اول در قالب هم بستگان انسان، پيکر دوم در قالب همه دارای و اموال انسان پيکر سوم در قالب همه اعمال انسان. روح خطاب میکند به آن پيکری که در قالب بستگانش است فرزندم برادرم خواهرم همسرم شوهرم رفيقم، همسايهام شما تا کجا هستيد با من؟ میگويند تا پای قبر بيشتر نيستيم غير از اين است، باور نداريم که جنازه ديديم چطور دفن کنند، نهايت توقف اينها دو ساعت است بعد از دو ساعت که خاکسپاری تمام شد هرکه میخواهد بشيند بلندش میکنند آقا بس است گريه نکن به خودت رحم کن اين راهی است که همه بايد بروند بخواهد بنشيند هم میبرندش اين بستگان ما تا پای قبر بيشتر با شما نيستند، روح خطاب میکند به آن پيکری که در قالب اموال اوست میگويد شماها تا کجا میآييد؟ میگويند تا حد يک دست کفن بيش از اين نيست، خانه زندگی اشياء عتيق پولهای در سپرده اينها همهاش مال دنياست مردم تا حدی هم که خودتان استفاده کرديد رزق خودتان است اينهای که به نام شماست و میماند آينده به وراث میرسد حسابش را از شما میخواهند شما بايد جواب بدهيد ولی میشود در اختيار ديگران، اموال من تا کجا، لذا کسی به پيغمبر گفت يا رسولالله میخواهم خدا رحمم کند، رسولالله فرمود به خودت رحم کن، دلت برای خودت بسوزد، بابا اگر خيری میخواهی بکنی تا هستی بکن قدمی میخواهی برداری تا خودت ضمانتی نيست آينده برايت اين کارها را بکنند و آن کسی که در حق خودش دلسوزی ندارد يقين بداند بازماندگانش در حقش دلسوزی نمیکند من خودم برای خودم قدم بر نمیدارم بعد انتظار دارم ديگران يک کاری بکنند، طرف آمد گفت آقا فلانی رحمت خدا رفته وصيت کرده اين قدر نماز بخوانید گفت پسرش میگويد ما پولهايش را میخوريم لگد به گورش میزنيم خودش نماز نخواند گذاشت گردن ما میخواست خودش بخواند اين وضع دنياست بشر دلت برای خودت بسوزد اموال میگويند تا حد يک دست کفن بيشتر هم نمیبرند و حال آنکه همين دست کفنی را هم بعضیها نمیبرند بودند کسانی که از نظر ثروت خيلی عالی ولی کفنی قسمت نشد بعد روح خطاب میکند به آن پيکری که در قالب اعمال اوست اينی که اميرالمؤمنين به مالک میگويد حواست باشد ذخيرهات را بکن عمل صالح تا میتواني در اين جهت دقت کن، خطاب میکند به آن پيکری نماينده اعمال اوست، میگويد اعمال من شما تا کجا هستيد با من؟ میگويند با تو هستيم میآيم تا داخل قبر هستيم تا برزخ هستيم تا قيامت تا پل صراط تا تعيين تکليف رسولالله فرمود به دنبال رفيقی باشيد که شما را بعد از مردن هم رها نکند اين جلساتتان میآيد، نمازهايتان ولتان نمیکند کارهاي خيرتان تنهايتان نمیگذارد و نعوذ بالله العياذ بالله نافرمانی خدا معصيت، گناه آنها هم میشوند رفيق شر، آقای حاج شيخ عباس قمی اعلیالله مقامه صاحب مفاتيح الجنان ما توفيق داشتيم سالها با آقازاده ايشان مرحوم آيتالله آقای حاج شيخ محسن محدث زاده همسفر حج بوديم خاطرات فراوانی از پدر نقل میکرد من يکش را برايتان بگويم از اين حکايتهای سينه به سينه است بشنويد.
گفت پدر ما نجف صبحهای جمعه بينالطلوعين میرفت وادی السلام نماز صبح را که در حرم اميرالمؤمنين میخواند بين الطلوعين میرفت زيارت اهل قبور وادی السلام روايت هم داريم در بين طلوعين صبح جمعه مؤمن بما هو مؤمن اگر رفت در وادی السلام، امکان ارتباط با ارواح مؤمنين يک وقت برايش فراهم میشود آيتالله محدث زاده میگفت يک صبح جمعهای پدر ما از وادی السلام آمد ديديم خيلی آشفته است اصلاً اين پدر ريخته بهم حيران نگران مضطرب آرام آمد، باری از غم بر او مستولی گفت مادر ما گفت حاج شيخ کسی امروز به شما جسارتی کرده اتفاقی افتاده، خيلی ناراحتی خيلی مهمومی، گفت حاج شيخ سکوت کرد مادرمان دوباره اصرار کرد حاج شيخ فرمود رفتم زيارت اهل قبور داشتم قدم میزدم در وای السلام از دور صدای ناله داغ کردن شتری به گوشم رسيد، گفت عربها رسمشان است بالاخره حالا حيوانات هم کار بسيار غلطی است اين رسم ديرينه بوده هنوز هم بعضیها اين کار را میکنند میآيند مثلاً پلاکی نشانی را آهن داغ میکنند میگذارند رو تن اين حيوان بیچاره به تعبير امروزیها چاپ میگذارند که بگوييم مال ماست اين چاپ ما روش است، خب اين پديده مهمات آهن تفتيده را وقتی میخواهند رو بدن اين حيوان بگذارند دست و پايش را میبندند بدنش میسوزد يک ناله جانکاهی سر میدهد اين حيوان، آقای حاج شيخ عباس قمی میگويد من صدای ناله جانکاهی شتری را از آن دور دست وادی السلام شنيدم گفتم عجب شايد اين عربهای نادان اين اول صبح در وادی السلام شترهايش را آوردند دارند داغ میکنند بروم نصيحتشان کنم، میگويد در تعبير صدا رفتم رفتم هی صدا بلندتر شد بلندتر شد، تا رسيدم به يک مکانی ديدم عدهای جمعاند دارند جسدی را دفن میکنند ناله از جسد بلند است ولی اينها نمیشنوند ناله همانند داغ کردن يک شتر آقايون کار حساب دارد من هر کاری دلم خواست بکنم بعد هم خدايا شتر ديدی نديدی اين ظلم است کراراً عرض کردم پيامبر فرمود خوفناکترين آيه قرآن همين آيه است: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه»[11]نظام عدالت الهی نظام خيلی دقيقی است ذرة المثقالها خوبیها بدیها را نشان میدهند نسبت به همين قتله عاشورا مؤرخين نوشتند يک نفر نبود که در جريان کربلا در قتل امام حسين شرکت کرده باشد و قبل از مجازات آخرت به اشد مجازات در دنيا مجازات نشده، من بالاتر از اين بگويم آقايون يک نفر را در تاريخ نام ببريد يک ظالم يک طغيانگر بگوييد آقا اين دنيا ظلم زياد کرد سر سالم به قبر رساند، يک مورد را شما نام ببريد اين ديکتاتورهای که ستم کردند افرادی که ظلم کردند در هر بخشی چه در عرصههای کلان حکومت داری چه در عرصههای خرد اجتماعی ظلم کرد، اجحاف کرد، احتکار کرد، گرانفروشی کرد آبرو برد شخصيت خرد کرد مکافات اعمالش را اگر جبران نکرده ديده، بعد حضرت فرمود آقای مالک بهترين ذخيره برای تو عمل صالح است يعنی آنچه که میبريد همين عمل صالح است لذا از اين فرصت امام میفرمايد استفاده کن حکومت دست توست از اين حکومت در خدمت به مردم استفاده کن و عمل صالح برای خود اندوخته کن: «فَامْلِكْ هَوَاكَ»[12]حضرت فرمود مالک هوای نفست باش خودت را مديريت کن، بر خودت مسلط باش، اينکه شاعر میگويد:
گر بر سر نفس خود اميری مردی، ور بر ديگرن خرده نگيری مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن، گر دست فتاده را بگيری مردی
همين آقای مالک مرد روزگار بود از جنگ برگشته بود آمد در بازار کوفه داشت میرفت يک آدم جاهلی نادانی بیتربيتی، خب کوفه شهر مهاجر پذير هم بود ديد يک آقايي با يک هيئت سادهای دارد میرود يک ميوه گنديدة برداشت پرتاب کرد سمت مالک، اين خورد به مالک حالا من و شما بوديم حداقل برخورد میکرديم آقا خجالت بکش ادب داشته باش اين چه کاری است میکنی؟ اصلاً مالک بر نگشت نگاه کند رفت، يک کسی اين صحنه را ديد گفت نادان میدانی به که اين کار را کردی؟ اين آقای مالک تربيت شده مکتب اميرالمؤمنين است اين جوری باشيم، گفت اين شخصيتی است که معاويه به او میگويد خروس جنگی علی، خواب از چشم بنی اميه گرفته به اين ميوه زدی، گفت وای به حالت، احتمالاً میرود دارالاماره الآن مأمورها میفرستند میگيرند پدر تو را در میآورد شايد در شأن خودش نديده به تو برخورد کند، گفت چه بکنم؟ گفت تا نرسيده به دارالاماره برو حلاليت بطلب اين دويد دنبال مالک از اين کوچه به آن کوچه رسيد در مسجد گفتند مالک رفت در مسجد، تا آمد ديد مالک ايستاد به نماز الله اکبر اين را میگويند مالک بر هوای نفس، خدا وکيلی تا حالا کسی به شما بدی کرده مثل مالک عمل کنيد و بعد عزيز نشويد ياد بگيريم از اين شخصيت بزرگ از اين تربيت يافته مکتب اميرالمؤمنين، اين طرف ايستاد مالک نمازش را خواند بعد از نماز سجده رفت و دعا کرد بلند شد که برود اين طرف آمد جلو، گفت آقا ببخشيد حلالم کنيد، آقايون اينکه داريم میگويم شرح حال شخصيت برتر در جايگاه نظامی در زمان اميرالمؤمنين است يعنی سردار سپاه علوی، شخصيتی که هراس نداشت از رو به رو شدن با دشمن، میگويند وقتی خبر شهادت مالک به شام رسيد معاويه مثل آدمهای ديوانه بلند شد رقصيدن خوشحالی میکرد میگفت باورم نمیشود که مالک مرده باشد اين طرف آمد جلو به مالگ گفت آقا ما را ببخشيد مالک گفت تو که هستی؟ ياد بگيريم ما هيچمان نگفتند درگير هستيم آقا چرا نگاه کردی؟ چه خبر است چه میخواهی ما اصلاً دنبال مطلب هستيم، بابا اين جسارت به اين شخصيت اول در حکومت علوی آقا فرمود چه میگويي؟ گفت آقا من همان آدم بیادبی هستم که در بازار ميوه گنديده به شما زدم حلالم کنيد معذرت میخواهم نفهميدم عذرخواهی میکنم، مالک گفت بلند شو برو، گفت به خدا سوگند مسجد نيامدم مگر اينکه دو رکعت نماز بخوانم و بعد از نماز از خدا بخواهم خدا از سر تقصيرت در گذرد و خدا هدايتت کند اين اخلاق اخلاق اهلالبيت است.پ
من يک جمله از مرحوم آيتالله والد نقل کنم خدا رحمت کند ايشان را میفرمودند در دعاهايتان سعی کنيد بهشت را پر کنيد نه جهنم، اين خدايا واگذارش به تو خدايا بزنش، خدايا ذليلش کن، اينها جهنم پر شدن است پولت را خوردند بگو خدايا هدايتش کن، توهين کرد به تو بگو خدايا هدايتش کن، اين اگر هدايت بشود میآيد عذرخواهی میکند ديگر هم توهين نمیکند، دعای ابوحمزه را خواندی امام سجاد به خدا عرض میکند خدايا بهشت ببريم پيغمبر خوشحال است، جهنم من را ببری شيطان خوشحال است: «وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِيِّكَ أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّكَ»[13]خدايا به خودت قسم میدانم خشنودی پيغمبر نزد شما از خشنودی شيطان بهتر است، مالت را خوردند بگو خدايا هدايتش کن، همين کاری که پيغمبر در احد کرد پيغمبر دعا کرد مشرکين قريش را: «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ»[14]کهها؟ کسانی که بدن حضرت حمزه را مثله کرده بودند گفت خدايا هدايت کن اينها را اينها نمیدانند و اين دعای پيغمبر گرفت بخشی از همين مشرکينی که در احد شمشير برای قتل پيغمبر کشيده بودند در سالهای بعد شمشير برای دفاع از پيغمبر کشيدند مالک هوای نفستان باشيد، عرضم را به پايان برسانم، حضرت فرمود: «وَ شُحَّ بِنَفْسِكَ»[15] آقای مالک نسبت به نفس خودت بخيل باشد: «عَمَّا لَا يَحِلُّ لَكَ»[16]اينجا من حالا آيهای که اول مجلس خواندم ماند اين آيه فقط رو اين شح نفس من يک اشارهای کنم که حضرت توصيه میفرمايد شح نفس، شح در لغت ارباب لغت میگويند شح به بخلی گفته میشود که حرص هم درش هست، بخل بخل است ديديد بعضیها خدا بهشان دادند بخيل اند نه خود خورد نه کس دهد، گنده شود به سگ دهد، نمیخورد جنس را حاضر نيست ارزان بدهد دست مشتری ولی حاضر است خراب بشود بريزد در زباله، بعضی از اين مغازهها را ديديد میگويد سرم را بشکن نرخم را نشکن، اين حرف شيطانی است، بیانصاف قيمت خودش را بگير اين جنس ديگر آن ارزش جنس تازه سالم ندارد بارها من اين را ديدم به چشم ديدم حاضر است اين را دور بريزد ولی دست مشتری بیچاره ندهد، نمیگويم رايگان هم بدهد قيمت خودش را بگيرد اين را میگويند بخل، خدا داده بخيل است نمیدهد گاهی اوقات نسبت به خودش بخيل است نسبت به خودش هم خرج نمیکند و بخل دارد و اين حالت بدی است شُح بخلی است که حرص هم درش هست لذا آيات فراوانی در قرآن داريم که خدا میفرمايد: «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ»[17]خودتان را از اين شح نفس، حرص و بخل شديد حفظ کنيد اين صفت صفت بدی است اما يکجا شح خيلی خوب است ديديد رذايل اخلاقی يکجاهای تبصره خورده تکبر بد است اما تکبر در برابر متکبر ارزشمند است تکبر در برابر خلق خدا بد است تکبر در يک طاغوت مستکبر: «التکبر عند المتکبر عباده» ، حرص بد است اما حرص در علم، حرص در عبادت، حرص در خدمت گذاری بسيار ارزشمند است غيبت يک جاهای غيبت تبصره خورده، مرحوم شيخ انصاری جزء مستثنيات غيبت در کتاب مکاسب نام میبرد، شُح هم صفت بدی است اما يکجا خيلی خوب است و اميرالمؤمنين همينجا تأکيد به مالک میگويد آقای مالک نسبت به نفست بخيل باشد نفس، حضرت میفرمايد: «شُحَّ بِنَفْسِكَ عَمَّا لَا يَحِلُّ لَكَ»[18]رو آن چيزهای که حلال برايت نيست بخل داشته باش، غيبت حلال نيست بخيل باش در غيبت کردن، درآمد حرام حرام است در کسب درآمد حرام بخيل باش سمت درآمد حرام نرو، ببين آن چيزهای را که خدا برايت جايز نمیداند بخلت را ببر آنجا، آنجا کليد کن آنجا دقيق باش آنجا نزديک نشو: «عَمَّا لَا يَحِلُّ لَكَ»[19]بعد حضرت فرمود: فَإِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ»[20] اگر نسبت به اين نفس امارهات شح داشتی بخل داشتی: الْإِنْصَافُ مِنْهَا»[21] انصاف نسبت به نفس را رعايت کردی مردم اگر بخواهيد نفستان را تربيت کنيد نسبت به خواستههای نفسانی بخيل باشيد نه سخی، بعضی از ما در غيبت کردن سخاوت داريم نيم ساعت مینشيند پنجاتا غيبت میکند يک صبح تا شب میرود بيرون و میآيد میبينيد خروارها گناه آورده میبينيد اينجا نسبت به گناه بخل ندارد، اميرالمؤمنين میفرمايد نسبت به گناه بخيل باشيد ولی ما متأسفانه نسبت به پول خرج کردن بخيل هستيم کارمان سر و ته شده، آنجای که میگويند آقا بد است اين پول امانت خداست به داد ديگران برس میشويم بخيل آنجای که میگويند آقا حرام را گناه را نافرمانی خدا را بخيل باش و مراقب باش گناه انجام ندهی میشويم سخی بعضیهايمان در گناه سخاوتمند هستيم در عبادت و بندگی خدا بخيل هستيم آقا نماز میگويد بابا حالا خوانديم بس است ديگر قرآن بخوان میگويد واجبات مهم است بخيل هستيم در معنويات اين بد است جای که بخل ارزشمند است اميرالمؤمنين میفرمايد در همان هواهای نفسانی است: «فِيمَا أَحَبَّتْ أَوْ كَرِهَت»[22]هرچه نفست دوست میدارد و بد میشمارد تو سعی کن آنجا اين شح نفس را داشته باشی، نفست دوست میدارد اين کار را بخيل باش، نفس نمیپسندد شما انجام بده، خب حالا ادامه بحث بماند انشاءالله فرصت آينده، يکی از عزيزان ما از اساتيد محترم دانشگاه بلژيک، از بلژيک تشريف آوردند مهمان امروز ما هستند، ببينيد آقايون تربيت همين است تربيت شدی استاد دانشگاه بلژيک هستي يک چند روز هم میآيي شيراز برای ديدن ارحامت امشب هم ايشان عازماند دو روز قبل هم مجلس ديگری خدمتشان رسيديم با اشتياق در مجلس عزای امام حسين شرکت میکند ولی در اين شيراز جنتتراز بعضیها میبينيم بیتوجهاند، اينها میشوند ميزان يعنی اين آقا بلژيک بود ده روز آمده شيراز در مجالس عزای امام حسين ترک نکرد شرکت کرد استفاده کرد ما:
آب در کوزه ما تشنهلبان میگرديم، يار در خانه و ما گرد جهان میگرديم
من خير مقدم میگويم جناب پرفسور انشاءالله که خدا توفيقات شما را مستدام در خدمت به اهلالبيت الحمدلله خدمات ارزشمند فرهنگی خوبی در بلژيک دارند و کارهای ارزشمند معنوی را آنجا انجام دادند، بالاخره در هر جايي عالم: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ»[23] هرجاي زمين هستيد به وظيفهتان عمل کنيد شيراز، ايران بلژيک اروپا و آفريقا ندارد به وظيفه بايد عمل کرد.
صلیالله عليک يا ابا عبدالله، امروز هم به نقلی شبهه شهادت حضرت زينالعابدين است و هم حضور و ورود اسراء به کوفه است آقا زينالعابدين خود از ناقلان و راويان واقعه عاشورا بود دو امام راوی واقعه عاشورا هستند که اين عاشورا با اين عظمت تاريخش به ما رسيده دوتا امام معصوم در کربلا بودند امام باقر و حضرت زينالعابدين آقا زينالعابدين خود از شخصيتهای بود که همه اين جرائم را همه اين مفاسد و ظلمها را ديده بود:
خودم ديدم فضای آسمانها، زبان حال همه عزيزانی که بعد از شهادت امام حسين ناظر بودند بر اين جنايتها خاصه حضرت زين العابدين و حضرت زينب کبری.
پر از انا اليه راجعون بود
خودم ديدم حسينم تشنه جان داد، چه جانی بر لب آب روان داد
خودم ديدم علی اکبرم را، خود دربر گرفتم اصغرم را
حسين جانم حسين جانم حسين جان
حسين جانم حسين جانم
آقا زينالعابدين مثل امروز وارد کوفه شدند سرهای بريده بر فراز نيزه اف بر اين مردم کوفهای که بيش از چهار سال طنين صدای علی در کوفه ايجاد شده بود حالا آمدند به استقبال يک جمله بگويم عليا مجلله زينب آن لحظات آخر عمر اميرالمؤمنين خيلی گريه میکرد آقا فرمودند دخترم بابا آرام باش اين قدر با گريههايت دلت بابايت را مرنجان، زينب عرض کرد بابا اگر دخترت امروز گريه نکند گريه را برای کی بگذارد، آقا فرمودند دخترم گريه بگذار برای آن روزی که تو را وارد همين شهر میکنند، در جامه اسارت سرهای بريده بر فراز نيزه شايد تحمل اين سخن و باور اين سخن برای زينب خيلی سنگين بود اما مثل امروز رسيد آن روزی که علی فرموده دختر اميرالمؤمنين در بازار کوفه اين نامردمان را ديد شروع کرد خطبه خواندن: «يا أهل الكوفة! و الخذل و المكر»[24]ای بیوفايان اين پيمان شکنان، خودتان دعوت کرديد از حسين به کوفه بيا، خودتان در قتلش شرکت کرديد، ابیمخنف میگويند خطبه حضرت زينب چنان آتشی به جان مردم زد زن و مرد و پير و جوان گريه میکردند به ابن زياد خبر دادند اگر زينب ساکت نشود آن کاری که حسين تصميم داشت اجرای کند زينب عملی میکند گفتند چه کنيم زينب را آرام کنيم؟ گفتند تنها چيزی که زينب را ساکت میکند سر بريده حسين است حسينيا از بعد از ظهر عاشورا تا امروز زينب سر برادر را نديد، يک وقت زينب در کجاوه نشسته بود صدای قرآن دلنشين به گوشش رسيد: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً»[25]که اين آيه از زبان سيدالشهداء بر فراز نی بشارت از آمدن صاحب الزمان میدهد يعنی مردم مهدی میآيد مهدی انتقام ما را خواهد گرفت، زينب سر از کجاوه به درآورد ديد سر برادر بالای نيزه است خطبه را رها کرد چند بيت شعر خواند عرضم به پايان برسانم صدا زد:
«يا هلالا لمّا استتمّ كمالا، غاله خسفه فابدى غروبا»[26]
يعنی ای ماه شب اول زينب برادر هنوز طلوع نکرده غروب کردی میگويند چرا زينب به سر برادر گفت ماه شب اول، چرا نفرمود قمراً ماه شب چهارده میگويند زينب وقتی نگاه کرد ماه شب اول يک مقدار کمی بيشتر از قرص ماه پيدا نيست آماده هستی بشنوی حسينیها يک وقت زينب نگاه کرد ديد صورت حسين را خاکستر و خون پوشانده همه بگوييم غريب حسين.
سرت به خانه دل جا دهم، ولی چه کنم که پای نيزه بلند است و دست من کوتاه
الا لعنة الله علی القوم الظالمين
و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظيم
اللهم عجل لوليک الفرج و سهل له المخرج و اوسع له المنهج.
[1] مريم 96.
[2] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[3] مفاتیح الجنان، دعای جوشن کبیر
[4] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[5] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[6] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[7] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[8] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[9] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[10] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[11] زلزله 7-8.
[12] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[13] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج 2ص596.
[14] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج20 ص117.
[15] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[16] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[17] حشر 9.
[18] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[19] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[20] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[21] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[22] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص427.
[23] حج41.
[24] تاريخ امام حسين عليه السلام= موسوعه الامام الحسین عليه السلام ج5 ص811.
[25] کهف 9.
[26] فرهنگ عاشورا ص137.